دیوان حافظ

علم بی عمل

در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است

صراحی می ناب و سفینه غزل است

جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است

پیاله گیر که عمر عزیز بی‌بدل است

نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس

ملالت علما هم ز علم بی عمل است

به چشم عقل در این رهگذار پرآشوب

جهان و کار جهان بی‌ثبات و بی‌محل است

بگیر طره مه چهره‌ای و قصه مخوان

که سعد و نحس ز تاثیر زهره و زحل است

دلم امید فراوان به وصل روی تو داشت

ولی اجل به ره عمر رهزن امل است

به هیچ دور نخواهند یافت هشیارش

چنین که حافظ ما مست باده ازل است

.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید

بستن