روایت کتزیاسکورش

روایت  کتزیاس در مورد آخر کار کورش

کتزیاس می نویسد کورش با آمویوس پادشاه دربیکی ها جنگید . هندوان نیز با فیل های بسیار به یاری دربیکی ها آمده بودند و فیل های آنان در میان سواران پارسی افتاد و آنان را با آنکه سخت پایداری نمودند در هم پاشید. در این میان کورش از اسب بر زمین افتاد و هندوئی در رسید  و با زوبین زخمی جان ستان بر ران او زد

پرخاشجویان ایرانی گردش را گرفتند و نگذاشتند دشمن بر او دست یابد و او را به بنه سپاه بردند. هنگام پسین از هماوردان ده هزار کشته در میدان افتاده بود روز دیگر امورگس – این نام  تحریفی است ار هئوم ورگ = هم پرست که در پارسی لقب یکی از قبیله های سکائی بود – پادشاه اسکوت ها با بیست هزار تن به یاری کورش رسید و بر دشمن زد . دربیکیان شکست خوردند و با گذاشتن ۳۰هزار کشته در اوردگاه پای به گریز نهادند . آمرایوس و دو پسرش نیز در میان جان سپردگان بودند .

پس از آن همه دربیکیان باجگزار و فرمانبردار ایران شدند. کورش فرمانروائی پارئو ، کرمان ، خوارزم و باختر را به پسرش تنواکسارئیس – بردیه – سپرذ و کمبوجیه را ولیعهد کرد ، این دو را سفارش کرد که مادر خود را محترم دارند و دستورهایش را انجام دهند و خودشان با یکدیگر یگانه و همداستان باشند . کورش همچنین به یاران خود اندرز داد که برادری و هم پیمانی و همکاری میان خود را همچنان نگهدارند و آمورگس را ارجمند شمارند آنگه سه روز پس از زخم خوردن چشم از جهان فرو بست

 

.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *