باب پنجم در باب تسلیم و رضا

شنیدم که دیناری از مفلسی

شنیدم که دیناری از مفلسی

بیفتاد و مسکین بجستش بسی

به آخر سر نا اُمیدی بتافت

یکی دیگرش نا طلب کرده یافت

به بدبختی و نیکبختی قلم

برفته ست و ما همچنان در شکم

نه روزی به سرپنجگی می خورند

که سر پنجگان تنگ روزی ترند

بسا چاره دانا بسختی ب مرد

که بیچاره گوی سلامت ببرد

.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *