باب هفتم در تاءثير تربيت

حکایت خر که کمتر نهند بروى بار

توانگرزاده ای را دیدم بر سر گور پدر نشسته و با درویش بچه ای مناظره در پیوسته که صندوق تربت ما سنگین است و کتابه رنگین و فرش رخام انداخته و خشت پیروزه در او بکار برده ، به گور پدرت چه ماند : خشتی دو فراهم آورده و مشتی دو خاک بر آن پاشیده ؟

درویش پسر این بشنید و گفت : تا پدرت زیر آن سنگها ی گران بر خود بجنبیده باشد پدر من به بهشت رسیده بود !

خر که کمتر نهند بروى بار

بى شک آسوده تر کند رفتار

مرد درویش که بار ستم فاقه کشید

به در مرگ همانا که سبکبار آید

و آنکه در نعمت و آسایش و آسانى زیست

مردنش زین همه ، شک نیست که دشوار آید

به همه حال اسیرى که ز بندى برهد

بهتر از حال امیرى که گرفتار آید

.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *