باب دوم در اخلاق پارسايان
حکایت درویش صفت باش و کلاه تترى دار
یکى از جمله ی صالحان بخواب دید مر پادشاهى را در بهشت است و پارسایى در دوزخ ،پرسید: موجب این درجات چیست و سبب آن درکات؟که مردم بر خلاف این اعتقاد داشتند؟!
ندایى آمد که : این پادشاه به خاطر دوستى با پارسایان به بهشت رفت و آن پارسا به خاطر تقرب به شاه ، به دوزخ رفت .
دلقت به چکار آید و مسحى و مرقع
خود را ز عملهاى نکوهیده برى دار
حاجت به کلاه برکى داشتنت نیست
.