شعراقرن سیزده هجری - 1164 الی 1261 شمسیمعاصر
زندگی نامه رحمت شیرازی
میرزا عبدالله پسر میرزا محمود حکیم ، پسر میرزا شفیع وصال شیرازی است . رحمت در سال ۱۲۳۲ – ۱۲۷۰ هجری – در شیراز چشم به جهان گشود . در چهار سالگی از نعت پدر محروم گردید و به سرپرستی عموی خود احمد وقار به تحصیل ادبیات و ریاضیات و طب پرداخت و پس از آن مدتی به هند سفر کرد و در آنجا به طبابت مشغول گردید و پس از چندی به زادگاه خویش بازگشت و به تدریس طب . ادبیات پرداخت
رحمت در ادبیات فارسی و عربی دستی قوی داشت و خط نسخ را نیز بسیار خوب می نوشت . شعر کم میگفت ولی هرچه گفته بسیار نغز و پر مغز است
رحمت در سال ۱۳۰۴ – ۱۳۴۴ هجری – در شیراز دار فانی را وداع گفت و در مقبره شیخ ابو الوفا به خاک سپردند
ساقیا خیز و بپیمای شراب تا کی تا مگر باده کند چاره این غمناکی
ز آتش باده بر افروز چراغ دل ما تا به آبی بفروشیم وجود خاکی
جامعه جان که به لوث غم دهر آلود است بجز از باده تا کی نه پذیرد پاکی
رشته زلف تو وسوزن مژگان خواهم تا مگر بخیه زنم سینه به این صد چاکی
چشم خونخوار تو خون همه مسکینان ریخت ترک مخمور ندیدیم بدین سفاکی
کی دل ایمن شود از چشم تو و زلف سیاه شب بدین تیرگی و دزد بدین چالاکی
دولت وصل تو و رحمت مسکین هیات
مرد خاکی چه کند با ملک اقلاکی
.