شعرامعاصر

زندگی نامه نظام وفا

نخستین فرزند میرزا محمود امام جمعه ، از علمای آزادی خواه کاشان در سال ۱۲۶۷ – ۱۳۰۶ هجری – در یکی از روستاهای کاشان دیده بر جهان گشود . روزگار کودکی در میان باغ و دشت و چمنزار های روستا گذرانید. در شش سالگی از پدر و مادر درس آموخت . سپس برای ادامه تحصیل به اصفهان آمد و در شانزده سالگی صرف و نحو را فراگفت

در ابتدا عاشق دختر عموی خود فریده گشت که این عشق به دلیل عمر کوتاه فریده به سرانجام نرسید و با شخص دیگری ازدواج کرد و صاحب فرزند شد

 

هنگامی که ندای مشروطه برخواست شیفته انقلاب و آزادی گشت

پس از چندی زن و فرزند خود را از دست داد و تنها در دامان حوادث روزگار افتاد وبیش از نیم قرن در زندان و تبعید بود .نظام وفا را باید شاعر دل نامید او حتی در هفتاد سالگی باز به گفته خود با موی سپید و روی زرد از محبت سخن میگوید اعتقاد او بر این بود که زندگی شاعر خواب و رویایی بیش نیست و هنگام خواب ابدی مانند آن است که از این پهلو به ان پهلو غلتیده است

نظام وفا در بهمن ماه ۱۳۴۳ به سکته مغزی در گذشت

اثار وی :

مثنوی حبیب و رباب

نمایشنامه ستاره و فروغ  و فروغ و فرزانه

گذشت ها

معراج دل

آماج دل

پیوند هایدل و یادگار اروپا

حدیث دل – این کتاب تمامی غزلیات او را در بر دارد و به گفته خود شاعر این کتاب طومار حیات ادبی اوست –

حدیث عمر – مثنوی زیبایی که در آن شاعر زندگی پر رنج و ملال خود را شرح داده –

نظام وفا اساسا شاعر غزل سراست . شعر وی گسیرا و ارامش بخش است و بزرگترین امتیازش زبان ساده و بی تکلف اوست که هیچ گونه اب و رنگ اضافی ندارد . وی در اشعارش قوعد شعر کلاسیک را دقیقا دعایت میکند . نثر وی شاعرانه و دلپذیر است

جوانیم و با همت و پاکدل                              وطن خواه و سرسخت و بی باک دل

به ما مرگ بهتر از این زندگی است                  که این زندگی نیست شرمندگی است

کجه می خرد  مرد آزرمجوی                         گر اب حیات اس . با ابروی

هنوز این دل خسته را جوشش است                  نگردیده خاکستر این آتش است

ای خوشا عاشقی و مستی و بی پروایی             ای خوش از خون دل خوش قدح پیمانی

از دل من به کجا میروی ای غم دگر ؟              تو که هرجا روی آخر بر من بازآیی

شستم از اشک و زخون رنگ و جلایش دادم       ورت عشق نبد ورنه بدین زیبایی

رانده ایم از همه جا و گنه ما این است              که نداریم دلی بلهوس و هر جایی

چشم از خواب عدم باز نکردم هرگز               دیدم این است اگر عاقبت بینایی

پای در خانه بدنام نظام از چه نهی                 نیستت گر به سر این دل هوس رسوایی

 

.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

‫4 نظرها

  1. به با تشکر از سایتتان،یک گلایه داشتم این که آقای نظام وفا اهل شهرستان آران وبیدگل بوده ونه کاشان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *