شعرامعاصر

زندگی نامه نصرت الله کاسمی

دکتر نصرت الله کاسمی فرزند میرزا اسد الله خان کاسمی ملقب به دبیر حرم از شاعران بزرگ معاصر است .

منشاش از ساری و مولدش تهران است. وی در سال ۱۲۹۰ در تهران متولد شد . تحصیلات ابتدایی را در ساری و تحصیلات متوسطه را در شعبه علمی دارالفنون به پایان رسانید . سپس وارد دانشکده پزشکی دانشگاه تهارن شد و در سال ۱۳۱۴ به اخذ دانشنامه دکتری در فن پزشکی نائل آمد . در زمان وزارت فرهنگ اعتماد الدوله قراگوزلو به نظارت چاپ کتابهای دبستانی گماشته شد . از سال ۱۳۱۸ در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران به تدریس پرداخت و از سال ۱۳۱۹ به مقام استادی دانشگاه نائل آمد و سال ها به تدریس رشته های مختلف علمی در سال چهارم دانشکده پزشکی و دندان پزشکی و داروسازی آموزشگاه پرستاری مشغول بود

اداره امور کتابخانه و انتشارات فنی دانشکده پزشکی تهران و مدیر مسئول مجله ماهانه را نیز بر عهده داشت و امور فنی و اداری دانشکده پزشکی و دارو سازی و دندانپزشکی را اداره میکرد .

از سال ششم دارالفنون بر حسب قریحه و ذوق فطری در ایام فراغت به تحصیل ادبیات و تاریخ و فلسفه پرداخت و در نزد استادان فن متون و حواشی کتابهای قدیمه را خواند. سپس در انجمن ادبی ایران عضویت یافت و بعد به پیشنهاد وزارت فرهنگ و توصویب هیات وزیران به عضویت پیوسته فرهنگستان ایران انتخاب شد

در مجلس موسسان سوم و دوره شانزدهم مجلس شورای ملی ایران از طرف مردم مازندران به نمایندگی انتاخب شد

از سال ۱۳۲۶ به سمت دبیر کلی سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و عضویت کمیت دائمی کنگره پزشکی ایران انجاو وظیفه کرد . در کتر منوچهر اقبال به سمت وزیر مشاور و دبیر کل حزب ملیون منصوب گردید

از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۸ دبیر کل بنیاد نیکوکاری نوریانی و سرپرست مجله گوهر و انجمن ادبی گوهر بود .در سال های آخر زندگی منزل او محفل شاعران و نویسندگان بود تا سرانجام به سال ۱۳۷۴ در تهران بدرود حیات گفت

آثار :

چهار صد سال بعد از فردوسی – در جشن هزاره فردوسی در سال ۱۳۱۳ از طرف دولت وقت ایران در تیراژ بسیار بالا چاپ و منتشر شد

سه نامه حاوی سه مطلب ادبی و فلسفی

مهر مادر به نثر و نظم

فره ایزدی ضمیمه نهضت های ملی ایران

علی مظهر عجایب

دائره المعارف پزشکی ایران

 

ترجمه ها

راه خوشبختی  – نوشته دکتر ویکتور پوشه

کتاب آنچه یک پسر جوان بداند

آنچه هر زن و شوهری باید بداند

آنچه هر مرد زندار باید بداند

آنچه باید هر دختر جوان بداند

 

 

زن کیست شاهکاری دلبند                از شاهکارهای خداوند

در کارگاه صنع بسی بست                این چیره دست چهره دلبند

روزی که نقش زن به در آمد            بر کارگاه خود نظر افکند

دید اندر آن میان نتوان یافت              با زن یکی به جلوه همانند

شد در شگفت کاینهمه خوبی             بر تار و پودش از چه پراکند

وین آفریده را به چه علت               این گونه خوب کرد و خوشایند

گلگونه رخ چو غنچه به اُردی          پاکیزه تن چو برق به اسفند

با گیسویی چو سنبل پیچان              با قامتی چو سرو برومند

از چشم او عیان هوس و عشق        در لعل او نهان شکر و قند

الهام بخش خاطر شاعر                 نقش آفرین دست هنرمند

نیروفزای جان به تکلم                  روشن کن جهان به شکرخند

از تازگی چو صبح نشابور             وز خرمی چو دامن الوند …

 

ای سر به در کن ای پسر این نخوت و غرور          ورنه زمانه از سرت آنرا بدر کند

آنسان سرت به سنگ زند دست روزگار                کز پا در آنی وز دلت ناله سر کند

از بهر گوشمالی تو یاس و رنج را                     هر لحظه پیش تیغ مرادت سپر کند

تیری کمان چرخ رها سازد از کمین                    کان چشم و گوش و عقل تو را کور و کر کند

چون کور و کر شدی بدر این و آن تو را             هر روز و شب چو شمس و قمر دربدر کند

تو در هوای آنکه پری سوی چرخ و چرخ           خواهد تو را چو بسمل بی بال و پر کند

 

 

.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *