داراب

داراب

پروردن گازر داراب را

چو بیگاه گازر بیامد ز رود بدو جفت او گفت…

بیشتر بخوانید »
داراب

پرسیدن داراب نژاد خود را از زن گازر و جنگ آوردن به رومیان

بگازر چنین گفت روزى که من همى این نهان دارم…

بیشتر بخوانید »
داراب

آگاه شدن رشنواد از کار داراب

چنان بد که روزى یکى تند باد برآمد غمى گشت…

بیشتر بخوانید »
داراب

رزم داراب با سپاه روم

بگفت این و زان جایگه بر گرفت ازان مرز تا…

بیشتر بخوانید »
داراب

ساختن داراب شهر دارابگرد را

کنون آفرین جهان آفرین بخوانیم بر شهریار زمین‏ ابو القاسم…

بیشتر بخوانید »
داراب

شکستن داراب سپاه شعیب

چنان بد که از تازیان صد هزار نبرده سواران نیزه‏گزار…

بیشتر بخوانید »
داراب

رزم کردن داراب با فیلپوس و به زنى گرفتن دخترش را

شد از جنگ نیزه وران تا بروم همى جست رزم…

بیشتر بخوانید »
داراب

باز فرستادن داراب ناهید را و زادن سکندر از او

شبى خفته بد ماه با شهریار پر از گوهر و…

بیشتر بخوانید »