کی قباد

آوردن رستم کى‏قباد را از کوه البرز

برستم چنین گفت فرخنده زال

که برگیر کوپال و بفراز یال‏

برو تازیان تا بالبرز کوه

گزین کن یکى لشکر همگروه‏

ابر کى‏قباد آفرین کن یکى

مکن پیش او بر درنگ اندکى‏

بدو هفته باید که ایدر بوى

گه و بى‏گه از تاختن نغنوى‏

بگویى که لشکر ترا خواستند

همى تخت شاهى بیاراستند

که در خورد تاج کیان جز تو کس

نبینیم شاها تو فریاد رس‏

برستم چنین گفت فرخنده زال

که برگیر کوپال و بفراز یال‏

برو تازیان تا بالبرز کوه

گزین کن یکى لشکر همگروه‏

ابر کى‏قباد آفرین کن یکى

مکن پیش او بر درنگ اندکى‏

بدو هفته باید که ایدر بوى

گه و بى‏گه از تاختن نغنوى‏

بگویى که لشکر ترا خواستند

همى تخت شاهى بیاراستند

که در خورد تاج کیان جز تو کس

نبینیم شاها تو فریاد رس‏

تهمتن زمین را بمژگان برُفت

کمر بر میان بست و چون باد تفت‏

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید

بستن