داستان بیژن و منیژه

داستان بیژن و منیژه

جشن آراستن خسرو

بفرمود خسرو که بنهید خوان بزرگان برتر منش را بخوان‏…

بیشتر بخوانید »
داستان بیژن و منیژه

باز آمدن رستم پیش کى‏خسرو

چو آگاهى آمد بشاه دلیر که از بیشه پیروز برگشت…

بیشتر بخوانید »
داستان بیژن و منیژه

شکست یافتن افراسیاب از ایرانیان

چو این گفته بشنید ترک دژم بلرزید و برزد یکى…

بیشتر بخوانید »
داستان بیژن و منیژه

آمدن افراسیاب به جنگ رستم

چو خورشید سر بر زد از کوهسار سواران توران ببستند…

بیشتر بخوانید »
داستان بیژن و منیژه

شبیخون کردن رستم به ایوان افراسیاب

بشد تا بدرگاه افراسیاب بهنگام سستى و آرام و خواب‏…

بیشتر بخوانید »
داستان بیژن و منیژه

برآوردن رستم، بیژن را از چاه

بدانگه که رستم ببر بر گره بر افگند و زد…

بیشتر بخوانید »
داستان بیژن و منیژه

آگاهى یافتن بیژن از آمدن رستم

منیژه بیامد بدان چاه سر دوان و خورشها گرفته ببر…

بیشتر بخوانید »
داستان بیژن و منیژه

آمدن منیژه به پیش رستم

منیژه خبر یافت از کاروان یکایک بشهر اندر آمد دوان‏…

بیشتر بخوانید »
داستان بیژن و منیژه

رفتن رستم به شهر ختن به نزد پیران

چو سالار نوبت بیامد بدر بشبگیر بستند گردان کمر همه…

بیشتر بخوانید »
داستان بیژن و منیژه

آراستن رستم سپاه خویش

ز رستم بپرسید پس شهریار که چون راند خواهى برین…

بیشتر بخوانید »