حمله و فتح لودیه توسط کورشکورش
شتابیدن کرزوس به ساردیس
علت به خانه فرستادن سربازان و موزدوران آن بود که کرزوس نمی خواست یا نمی توانست پنج ماه سپاه مزدوری را در شهر خود نگهدارد ، خوراک و مزد دهد و آنان را آزاد گذارد که هرچه خواهند بکنند و چه بسا مایه آشوب شوند و چون استواری پایتختش زبانزد همگان بود دل از کورش آسوده داشت و نمیدانست که آن مرد سرنوشت را در چنگ برومند خود دارد و از سپاهی یا سرما نمی هراسد .
از سوی دیگر کورش نیز دریافته بود که هرگاه دشمن را رها کند در بهار آینده با لشکریان و آزموده ای روبرو خواهد شد که پیروزی بر ان آسان نخواهد بود از این روی با چالاکی بی مانند و شتابی شگفت آور با سپاهیانش که در سختی ها با آمده بودند شر دنبال دشمن نهاد .
کرزوس هنوز گرد راه از تن نسترده بود که کورش در پیشاپیش سپاه ایران همچون عقاب به دشتی که در نزدیکی شهر بود رسید و کرزوس را آگاهی داد که برای جنگ آماده باش .
این دشت که در خاور شهر افتاده بود و چند رود کوچک سیرابش میکرد پس از آن دشت کورش نام گرفت در این جا بود که کرزوس دریافت فریب اندیشه های خود را خورده است و تیز هوشی و هنرمندی هماورد را دست کم گرفته ، لیکن پشیمانی سودی نداشت و شمشیر بود که میتوانسد سرنوشت را برگزیند
.