تولد و کودکی کورش هخامنشیروایت هرودتوسکورش

بررسی روایت هرودتوس

در داستانی که هردوتوس دربارهآغاز کار کورش آورده است افسانه و تاریخ بهم آمیخته

لیکن به هیچ روی نبایدهردتوس را گناهکار بدانیم و یا او را سازنده استان و حتی پردازنده آن بخوانیم وی نویسنده ای ایست راستگو و درست نویس که کارش نوشتن سرگذشت بزرگمردان و نامبرداران است و از روی آنچه دیده است و یا خوانده و شندیده، اگر در نوشته او چیزهای خارق العاده و داستانهای باور نکردنی بیابی ماهی بر او نیست ، زیرا او در وزگاری میزیسته که باور کردن آن شگفتی ها سیار آسان می بود و هیچ بخردی نمیتواند بر هرودوس خرده بگید که از چه رو انچه را بدو گفته اند و یا خود دیده ، بی کم و کاست بازگو کرده . خود او گوید که  در باره کورش چهار داستان می دانم و ان را که کمتر از همه با شاخ وبرگ ستایش امیز پارسی آرسته شده است برگزیده ام . از اینجا پیداست که یک سده پس از کورش ، پارسیان چهار روایت گوناگون درباره آغاز کار او باز گفتند .

جای دریغ است که هرودتوس چیزی از سه داستان دیگر نمیگوید ریال تنها در یکجا با افسانه ای رایج در میان پارس ااشاره می کند و مینویسد پارسیان گویند کورش را گ ماده ای شیر داده اس. ود هردتوس ی لفزاید که آناناین داستان را برای ستودن کورش و نمودن اینکه  در زایش و پرورش او معجزه ای روی داده است ساخته اند.

در بررس نوشته هردتوس می بینیم کسانی که به وی گفته بودند کمبوجیه مرد گمنامی بوده است آگاهی درستی نداشتد زیرا پادشاه پارس و خود یک شاهزاده به شمار می رفته است . خ.اب های ایشتوویگ دلیل برزیدن کمبوجیه به دامادی ، زنده ماندن مجزه آسای کورش همه و همه نادرست است لیکن این هردتوس نیست که چنین افسانه ای ساخته است بلکه این ایرانیان برای بلند کردن نام کورش و نشان دادن اینکه او برتر از افریدگان دگر است چنین افسانه ای را که بیخ و بنش از روزگاران بسیار کهن در میان مردم بیشتر کشورها شناخته شده بود برای کورش اورده بودند و هردتوس نیز از ان آگاهی یافت و هرچه را شنود برای آیندگان باز گفت

اینکه گفتیم این داستان را نمیتوان باور کرد نه تنها به دلیل خارق العاده بودن انهاست بلکه دلیلی است که تا کنون هیچکس بدان پی نبرده است و ما آن را در اینجا برای نخستین بار ارائه میدهیم این دلیل با سن و سال کورش بستگی دارد

کورش بزرگ به هنگام گشودن بابل کمبوجیه را که ظاهرا در مقام سرداری سپاه بوده با خود به همراه داشته است و او را فرماندار بابل کرد از اینجا بر میاید که کمبوجیه در ان هنگام دست کم ۲۰ سالی را داشته است در آن زمان پدرش می بایست مرد جا افتاده ای بوده باشد از سوی دیگر دینون گفته است که کورش چون به تخت نشست – یعنی به تخت شاهنشاهی در سال ۵۵۰ – چهل ساله بود بنابر این زایش کورش را در ۵۹۰ بگیریم در آن هنگام فرمانروای ماد هوخشتره بود نه ایشتوویگو و این یکی چون بر تخت نشست کورش خود پنج ساله بود از این رو اشکار است که ایشتوویگو نمی توانسته به هنگام ولیعهدی از داماد آینده خود ترسی داشته باشد و داستان خواب های او و به دامادی گرفتن کمبوجیه اول تنها برای نرم خوی اش و بلند پرواز نبودنش ،  و سراسر افسانه رها شدن کورش و پرورش وی بی بنیاد می شود . یعنی این افسانه ها را ماد ها و پارسیان ساخته اند تا زایش کورش را معجزه آسا بنماید و هردوتوس هم انچه شنیده است صادقانه به ما باز گفته .

داستان مهمانی ایشتوویگو با منش ایرانی ناسازگار است و ریشه یونانی دارد و در داستانهای یونانی نمونه هائی از آن دیده میشود مانند افسانه تانتالوس و اتریوس و همانند آن با داستانی که هرودتوس درباره سکاها و هوخشتره آورده است سخت آشکار است . بنابر این ب گمان من – دکتر شاپور شهبازی – خاندان  هارپاگوس این گونه داستان ها را از یونانیان آسیای کوچک شنیده بودند و برای انکه نشان دهند شورش هارپاگوس از روی داد و درستی بوده است چنان داستانی را برای پسرش و ایشتوویگو ساختند

.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *