دسته‌ها
کورش همسر و فرزندان کورش

کاسه دانه ، همسر کورش

تا آنجائی که میدانیم کورش یکی از وفادارترین مردان روزگار بوده است . او برخلاف عقیده یوستی – justi – که به سرچشمه های بی مایه ای چون کتزیاس و مانند او اتکا کارده است ، یک زن بیشتر نگرفت و در پاسبانی از خانه و میهنش زبانزد جهانیان گشت . همسرش کاسه دانه دختر فرناسپه – فراسپ ، اسب فر – از خاندان هخامنشی بود و در نتیجه از شاهدختان طبقه دوم به شمار می رفت

این شاهبانو به هنگام پادشاهی کورش در گذشت و شاهنشاه پارسی در سوگش به اندوهی بی کران فرو رفت و تا زنده بود همسر دیگری بر نگزید . این که گزفن گوید کورش پس از فتح بابل دختر کیاکسار – هوخشتره – پسر آستیاگس – ایشتوویگو – را گرفت درست نیست . زیرا وجود هوخشتره اصلا افسانه ای است چه برسد به دخترش ، بنابر این به سخن وی نمیتوان اعتماد کرد

هرودتوس گوید مصریان برای آنکه شکست خود را از ایرانیان به نحوی جبران کنند آوازه در انداختند که کورش دختر آمازیس فرعون مصر را خواستگاری کرد ولی فرعون به جای دختر خود نی یتیس دختر زیباروی آپریس فرعون پیشینمصر که بدست خود از بین رفته بود را فرستاد و کمبوجیه از این دختر بود .بنابر این به حق سزاوار جانشینی فرعون های مصر می گشت و اینک مبوجیه مصری بود که بر ایرانشهر فرمان میراند و نه این که شاهزاده ای ایرانی به مصر اشکر کشیده ، آنجا را به زور گرفته باشد . خود هردتوس یادآور شده است که این داشتان دروغ بود و مصریان آ« را برای دلخوشی خود ساخته بودند ، زیرا اولا همه کس میدانست که مادر ولیعد ایران میبایست پارسی و از خاندان بزرگان باشد و در ثانی همه اگاه بودند که مادر کمبوجیه کاسه دانه هخامنشی بود . اما با احتمال میتوان گفت که کورش یا کمبوجی برای آنکه نشان دهند بر تاج و تخت مصر حق قانونی دارند خود چنان داستانی را ساخته و شهرت داده باشند

کتزیاس مادر کمبوجیه را آموتیس دختر ایشتوویگو نوشته است ولی او این نام را از روی اسم زن مادی بنوکدنصر ساخته . دینون ولیکنکیاس نئوکراتیسی داستان نی یتیس را پذیرفته اند و کمبوجیه را پسر آن شاهدخت افسانه ای مصر دانسته اند.

 

.

دسته‌ها
کورش همسر و فرزندان کورش

فرزندان کورش

این ها بودند فرزندان کورش که نام ایشان و نشانشان به ما رسیده :

دو پسر به نام های کمبوجیه و بردیه و سه دختر به نام های رئوخشنه – Rauxshna ، به یونانی رکسانا ، هرودتوس از این دختر سخن می راند اما اسم او را نمیبرد ،  کتزیاس او را رکسانا – Roxana – میخواند ، ولی به گفته او نمیتوان اعتماد زیادی داشت – هئوتسا – به یونانی آتسا – Atossa ، به معنی خوش اندام – و ارتوستنه.

.

دسته‌ها
کمبوجیه کورش همسر و فرزندان کورش

کمبوجیه

کمبوجیه بزرگترین فرزند کورش بود و احتمالا در ۵۵۸ زاده شد . ازآغاز کار او خبر چندانی نداریم . چنان می نماید که پدرش وی را بسیار دوست می داشته است و برای آن که کار آمد و شایسته فرمانروائیش بار آورد وی را در کوه هامون و در رزم و بزم به هماره می برده تا شیوه جهانداری آموزد

در۱۲ اکتبر ۵۳۹ شهر بابل به چنگ ایرانیان افتاد و چند روز پس از آنکورش به همراه کمبوجیه که احتمالا مقام سرداری سپاه را داشته به شهر درآمد . بابلیان سال را از نیسان – فروردین به تقویم کنونی ایارن – آغاز می کردند و ابتدای سال جلوس هر پادشاه را از نیسان سالی  میگرفتند که وی در آن به تاج و تخت دست یافته بود .اگر چه این دست یابی در ماه یازدهم آن سال هم یمبود. از این جهت اکتبر ۵۳۹ بنابر گاه شماری بابلی هفتمین ماه واپسین سال پادشاهی نبونه ئید ، و هفتمین ماه از سال جلوس کورش به شمار می آمد . – سال های رسمی پادشاهی کورش از نیسان ۵۳۸ آغاز  شد .

کورش پادشاهی کاردیده ، جوانمرد و دور اندیش و تیز هوش بود .بی آنکه بابلیان را آزاری رساند بر ایشان پادشاهی یافت و برای نگهداشت دل آنان در برابر خدایشان مردوک کرنش کرد . در این کار کمبوجیه نیز از وی پیروی نمود

مردوک کورش و پسرش را فرهمندی بخشید و فرمانروائی سرزمین ها را به چنگ کورش برومند سپرد . از آن روز بابلیان در سندهای خود نام کورش شاه کشورها و شاهپور کمبوجیه را یاد کردند. برخی گمان برده اند که کورش پس از گشودن بابل بی ردنگ کمبوجیه را در شاهنشاهی با خود انباز کرد . لیکن پژوهش های دانشمندان نشان داد که اگر چه کمبوجیه به عنوان نماینده شاهنشاه در بابل بماند لیکن تا دیرگاهی در شاهنشاهی با پدر انباز نبود. از سال ۵۳۹ تا جولای – تیر – مردا – ۵۳۰ کمبوجیه همواره جوانیش را به نمایندگی از سوی پدر به فرمانروائی در بابل گذرانیده است .

شاهنشاهان پارسی در برگزیدن جانشین خود آئینی باستانی داشتند که بنابر آن هر تاجوری پیش از دست بازی بکاری خطرناک مانند جنگی بزرگ که در آن خطر شکست و مرگ می رفت – جانشین خودرا میبایست برگزیند تا پس از او زادگاهش در چنگال جنگ خانگی – که شوم ترین ستزه هاست – نیافتد . کورش بزرگ که اهنگ نبرد با سکاها را داشت از آئین نیاکان خود نگذشت و در مارچ – تقریبا نوروز – ۵۳۰ کمبوجیه را به جانشینی خود برگزید و او را اجازه داد که خود را پادشاه بابل بخواند و به ایارنیان گفت که از آن پس کمبوجیه در شاهنشاهی با پدرش انباز خواهد بود.

آنگاه تخت و تاج ایارنشهر و نگهداری یاران – به ویژه کرزوس – را به وی سپرد و به جنگ ماساگت ها رفت . بنابر این سال ۵۳۰ نهمین سال پادشاهی کورش بزرگ بود و سال جلوس کمبوجیه پادشاه بابل ، پسر کورش شاه کشور ها دانسته شد . با آن که سندهای بابلی نشان می دهند که کمبوجیه پادشاه بابل در واپسین سال زندگی پدر با او در پادشاهی انبازه بوده است . لیکن پیداست که وی لقت شاه کشورها را که ویژه شاهنشاههان بود را نداشته است

به گمان ما کمبوجیه سال ها پیش از فتح بابل به ولیعهدی رسیده بود زیرا که در بابل اورا به عنوان یک سرکرده عالی مقام می یابیم و بنابراین حسب قانون پارسی می توانسته است از امتیازات ولیعهدی برخوردار باشد :

کلاه ایارنی معروف به تیارا را که همه افراد خم دار و کوتاه بر سر میگذاشتند ،  راست و افراشته بر سر نهندو از دیگر حقوق های ولیعهدی برخوردار باشد ونیز میبایست از خاندان گردنفرازان ایرانی همسر برگزیند تا فرزندش شایستگی ولیعهد شدن را داشته باشد . بنابر این وی دختر دائیش ، فی دیما را به همسری برگزید که پدرش هوتانه – به یونانی اتانیس – پسر فرناسپه هخامنشی بود و برادر کاسه دانه زن کورش میشد

 

.

دسته‌ها
کورش همسر و فرزندان کورش

بردیه

پسر دوم کورش بردیه بود که به زبان امروز برز ( و ) می شود و برز  معنی  بلند می دهد . یونانیان او را مردوس می گفتند زیرا که م را به جای ب می اوردند و حرف y را او U  تلفظ می کردند . اما به زودی به آغاز اسم وا یک حرف S افزودند و با کمی تحریف اسمردیس گفتند . چنین تریفی یک قاعده متداول یونانی بود

بردیه چند سالی از کمبوجیه کوچکتر بود و برخی شاید به گمان آن که وی به هنگام شاهنشاه بودن کورش زاده شده ، ادعا کرده اند که حق ولیعهدی به وی می رسیده است زیرا پارسیان قانونی داشتند مبنی بر آن که پسر ارشد هر شاهنشاه پس از تاجگذاری باید ولیعهد او باشد . این ادعا به حق نیست و از دو موردی که در تاریخ هخامنشیان پیش امد به خوبی پیداست که بدین شکل و طرح اصلا قوت قانونی نداشته . پس بردیه نمیتوانست ولیعهد باشد

ادعای کتزیاس مبنی بر این که کورش حکومت ایرانشهر خاوری را به وی سپرده بود مردود می نماید ، اگر چه چند تن از شاهزادگان هخمانشی بر ناحه شرقی حکومت یافتند ، و شهر بلخ ظاهرا مرکز حکومتی ایارنشهر خاوری به شمار می رفت و نیز سخن گزفن که میگوید کورش فرمانروائی ماد ارمنستان و کادوسیان را به بردیه داده بود بی گمان از حقیقت بهره ای ندارد و گزفن ظاهرا آن را از روی واقعه ای ساخته است که خودش گواه آن بوده ، یعنی رسیدن کورش جوان پسر داریوش دوم به حکومت آسیای کوچک و تقسیم حکومت به دو بهره و در نتیجه دامن زدن به رشک ورزی ها و ستزیه گری های رقیبان از کورش دور است و نمیتوان پذیرفت که وی چنان ناکاردیده و ناهشیار بوده است

چنان که پیداست بردیه بسیار تونومند و پرزور بوده است تا بدانجا که پارسیان او را تنوزر که -تن بزرگ ، تنومند – لقب داده بودند . همین لقب است که کتزیاس به صورت تنواکسارئیس آورده است و به عنوان نام حقیقی بردیه گرفته و همانست که گزفن تنه اکساریس نوشته

 

.