شنیدم ز پیران شیرین سخن که بود اندر این شهر…
بیشتر بخوانید »باب ششم در قناعت
مرا حاجیی شانه ی عاج داد که رحمت بر اخلاق…
بیشتر بخوانید »یکی پر طمع پیش خوارزمشاه شنیدم که شد بامدادی پگاه…
بیشتر بخوانید »یکی را تب آمد ز صاحبدلان کسی گفت شکر بخواه…
بیشتر بخوانید »من از بصره آورده ام بس عجب حدیثی که شیرین…
بیشتر بخوانید »شکم صوفیی را زبون کرد و فرج دو دینار بر…
بیشتر بخوانید »یکی نیشکر داشت در طیفری چپ و راست گردیده بر…
بیشتر بخوانید »یکی را ز مردان روشن ضمیر امیر ختن داد طاقی…
بیشتر بخوانید »یکی نان خورش جز پیازی نداشت چو دیگر کسان برگ…
بیشتر بخوانید »