باب دوم در احسان

باب دوم در احسان

یکی را پسر گم شد از راحله

یکی را پسر گم شد از راحله شبانگه بگردید در…

بیشتر بخوانید »
باب دوم در احسان

چه خوش گفت بهرام صحرانشین

چه خوش گفت بهرام صحرانشین چو یکران توسن زدش بر…

بیشتر بخوانید »
باب دوم در احسان

شنیدم که طی در زمان رسول

شنیدم که طی در زمان رسول نکردند منشور ایمان قبول…

بیشتر بخوانید »
باب دوم در احسان

تو با خلق سهلی کن ای نیکبخت

تو با خلق سهلی کن ای نیکبخت که فردا نگیرد…

بیشتر بخوانید »
باب دوم در احسان

ز تاج ملک زاده ای در ملاخ

ز تاج ملک زاده ای در ملاخ شبی لعلی افتاد…

بیشتر بخوانید »
باب دوم در احسان

یکی در بیابان سگی تشنه یافت

یکی در بیابان سگی تشنه یافت برون از رمق در…

بیشتر بخوانید »
باب دوم در احسان

ز بنگاه حاتم یکی پیرمرد

ز بنگاه حاتم یکی پیرمرد طلب ده درم سنگ فانید…

بیشتر بخوانید »
باب دوم در احسان

یکی را کرم بود و قوت نبود

یکی را کرم بود و قوت نبود کفافش بقدر مروت…

بیشتر بخوانید »
باب دوم در احسان

یکی زهره ی خرج کردن نداشت

یکی زهره ی خرج کردن نداشت زرش بود و یارای…

بیشتر بخوانید »
باب دوم در احسان

بزارید وقتی زنی پیش شوی

بزارید وقتی زنی پیش شوی که دیگر مَخر نان ز…

بیشتر بخوانید »