سخن بزرگان

ارد بزرگ : برآزندگان چشم در دست پر از بذر خویش دارند و آسمانی که مهربان است صدای غرش باد هرزه گرد آنها را از راه خویش برنمی گرداند
بزرگمهر : ستوده و نیک فرجام کسی است که دادگر و نیکنام و در کردار و گفتار به هنجار باشد
ارد بزرگ : زاد روز ما با تاری نادیدنی به هزاران زاد روز دیگر گره خورده است ، مرگ هم زاد روزیست همانند زاده شدن که بدرودی است به جهانی دیگر
ارد بزرگ : کسی که زبانش پیش از اندیشه او می جنبد ، باید همواره بدنبال دوستان تازه باشد
ارد بزرگ : آدمهای پلیدی هستند که با زمان سنجی مناسب ، از نگرانی های همگانی بهره می برند و خود را یک شبه رهایی بخش مردم می خوانند
لقمان حکیم : اگر سخن چون نقره است ، خاموشی چون زر پر بها ست.
بزرگمهر : خرد بر سر جان چون افسری تابنده است و مدارا و مهربانی به قدر همسنگ خرد است
بزرگمهر : زورمندترین و پر گزنده ترین اهرمن آز است ، که دیوی است ستمکار و دیر ساز
ارد بزرگ : امید در درون کسی که هنوز راهی را برای خویش برنگزیده جای نمی گیرد
نادر شاه افشار : سکوت شمشیری بوده است که من همیشه از آن بهره جسته ام
ارد بزرگ : گاهی شالوده و ریشه شکست های بزرگ ، از اشتباهات بسیار ریز و کوچک سرچشمه می گیرد
ارد بزرگ : درون ما با تمام جزئیات ، از نگاه تیزبین اهل خرد پنهان نیست .
ارد بزرگ : سیاستمداری که تنها به پیشروی می اندیشد دمادم برای خویش دشمن تراشی می کند
نادر شاه افشار : برای اراضی کشورم هیچ وقت گفتگو نمی کنم بلکه آن را با قدرت فرزندان کشورم به دست می آورم
اوئیس فارمر : برای یک رئیس خوب بودن به یک قلب خوب و یک فکر خوب نیاز دارید

باب هفتم در تاءثير تربيت

حکایت تعلق خاطر آدمیزاد به روزیست

یکی را شنیدم از پیران مربی که مریدی را همی گفت : ای پسر ، چندانکه تعلق خاطر آدمیزاد به
روزیست اگر به روزی ده بودی بمقام از ملائکه درگذشتی .

فراموشت نکرد ایزد در آن حال

که بودى نطفه مدفوق و مدهوش

روانت داد و طبع و عقل و ادراک

جمال و نطق و راءى و فکرت و هوش

ده انگشت مرتب کرد بر کف

دو بازویت مرکب ساخت بر دوش

کنون پندارى از ناچیز همت

که خواهد کردنت روزى فراموش ؟

.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ