شعرامعاصرنویسندگان

زندگی نامه سیمین بهبهانی

سیمین خلیلی معروف به «سیمین بهبهانی» فرزند عباس و حاج میرزا حسین حاج میرزاخلیل مشهور به میرزا حسین خلیلی تهرانی که از رهبران مشروطه بود عموی پدر او و علامه ملاعلی رازی خلیلی تهرانی پدربزرگ اوست. است. پدرش عباس خلیلی به دو زبان فارسی و عربی شعر می‌گفت و حدود ۱۱۰۰ بیت از ابیات شاهنامه فردوسی را به عربی ترجمه کرده بود و در ضمن رمان‌های متعددی را هم به رشته تحریر درآورد که همگی به چاپ رسیدند.

مادر او فخرعظما ارغون دختر مرتضی قلی ارغون از بطن قمر خانم عظمت السلطنه بود. فخر عظما ارغون فارسی و عربی و فقه و اصول را در مکتبخانه خصوصی خواند و با متون نظم و نثر آشنایی کامل داشت و زبان فرانسه را نیز زیر نظر یک مربی سوئیسی آموخت. او همچنین از زنان پیشرو و از شاعران موفق زمان خود بود و در انجمن نسوان وطن‌خواه عضویت داشت و مدتی هم سردبیر روزنامه آینده ایران بود. او همچنین عضو کانون بانوان و حزب دموکرات بود و به عنوان معلم زبان فرانسه در آموزش و پرورش خدمت می‌کرد.

 

سیمین بهبهانی ابتدا با حسن بهبهانی ازدواج کرد و به نام خانوادگی همسر خود شناخته شد ولی پس از وی با منوچهر کوشیار ازدواج نمود. او سال‌ها در آموزش و پرورش با سمت دبیری کار کرد.

او در سال ۱۳۳۷ وارد دانشکده حقوق شد، حال آنکه در رشته ادبیات نیز قبول شده بود. در همان دوران دانشجویی بود که با منوچهر کوشیار آشنا شد و با او ازدواج کرد. سیمین بهبهانی سی سال-از سال ۱۳۳۰ تا سال ۱۳۶۰- تنها به تدریس اشتغال داشت و حتی شغلی مرتبط با رشتهٔ حقوق را قبول نکرد.

در ۱۳۴۸ به عضویت شورای شعر و موسیقی در آمد . سیمین بهبهانی ، هوشنگ ابتهاج ، نادر نادرپور ، یدالله رویایی ، بیژن جلالی و فریدون مشیری این شورا را اداره می‌کردند . در سال ۱۳۵۷ عضویت در کانون نویسندگان ایران را پذیرفت .

در ۱۳۷۸ سازمان جهانی حقوق بشر در برلین مدال کارل فون اوسی یتسکی را به سیمین بهبهانی اهدا کرد . در همین سال نیز جایزه لیلیان هیلمن / داشیل هامت را سازمان نظارت بر حقوق بشر (HRW) به وی اعطا کرد.

بهبهانی، در روز دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۸ هنگامی که قرار بود برای سخنرانی درباره درباره فمینیسم در روز جهانی زن به پاریس برود، با ممانعت ماموران امنیتی روبرو شد. ماموران با توقیف گذرنامه بهبهانی، به او اعلام کردند که ممنوع الخروج است.

سیمین بـِهْبَهانی نویسنده و غزل‌سرای معاصر ایرانی است. او به خاطر سرودن غزل فارسی در وزن‌های بی‌سابقه به «نیمای غزل» معروف است.

سیمین بهبهانی از موثر ترین و مبتکرترین شاعران عرصه غزل معاصر است .وی شاعری را از آغاز جوانی با سرودن غزلها و چهارپاره هایی کلاسیک و رمانتیک اغاز کرد که غالبا دارای مضامین عاشقانه و عواطف عریان زنانه – احساسات انسان دوستانه بود ند .رفته رفته از دهه سی به بعد تحت تاثیر اشعار نو پردازان ف رگه هایی از زبان و تخیل تازه ی رمانتیک در غزل های او پدیدار شد که مجموعه مرم نشانگر این تحول بود .بعد ها مجموعه ی غزل رستاخیز ، تلاش موفق او را در تلفیق روح تغزلی با نگرش و محتوای اجتماعی به نمایش گذاشت .

بهبهانی به قصد دمیدن روح تازه در پیکره غزل بعد ها علاوه بر نوگردانی زبان و تخیل ، از حوزه اوزان رایج غزل فارسی گام فراتر نهاده و وزنهای غیر رایج یا ابتکاری به کار گرفت که در سالهای بعد از انقلان نیز در آثار او تداوم داشت و کوشید تا با بهره گیری از فضا سازی های روایی ، توالی منطقی ابیات بافت موسیقایی نو و رگه های بینش فلسفی – اساطیری غزل را از روح سنتی تهی کند و به ان روحی تازه و متناسب با زمان بخشد

 

من با تو ام ای رفیق ! با تو                همراه تو پیش می نهم گام

در شادی تو شریک هستم                  بر جام می تو می زنم جام

من با تو ام ای رفیق ! با تو                دیری ست که با تو عهد بستم

 همگام تو ام ،‌ بکش به راهم             همپای تو ام ، بگیر دستم

پیوند گذشته های پر رنج                  اینسان به توام نموده نزدیک

 هم بند تو بوده ام زمانی                  در یک قفس سیاه و تاریک

رنجی که تو برده ای ز غولان           بر چهر من است نقش بسته

 زخمی که تو خورده ای ز دیوان        بنگر که به قلب من نشسته

 تو یک نفری … نه !‌ بیشماری         هر سو که نظر کنم ، تو هستی

یک جمع به هم گرفته پیوند              یک جبهه ی سخت بی شکستی

زردی ؟ نه !‌ سفید ؟ نه !‌ سیه ، نه       بالاتری از نژاد و از رنگ

تو هر کسی و ز هر کجایی              من با تو ، تو با منی هماهنگ

 

 

 

آثار :

سه‌تار شکسته (۱۳۳۰/۱۹۵۱)

جای پا (۱۳۳۵/۱۹۵۴)

چلچراغ (۱۳۳۶/۱۹۵۵)

مرمر (۱۳۴۱/۱۹۶۱)

رستاخیز (۱۳۵۲/۱۹۷۱)

خطی ز سرعت و از آتش (۱۳۶۰/۱۹۸۰)

دشت ارژن (۱۳۶۲/۱۹۸۳)

گزینه اشعار (۱۳۶۷)

درباره هنر و ادبیات (۱۳۶۸)

آن مرد، مرد همراهم (۱۳۶۹)

کاغذین‌جامه (۱۳۷۱/۱۹۹۲)

کولی و نامه و عشق (۱۳۷۳)

عاشق‌تر از همیشه بخوان (۱۳۷۳)

شاعران امروز فرانسه (۱۳۷۳) [ترجمه فارسی از اثر پیر دوبوادفر ، چاپ دوم :۱۳۸۲]

با قلب خود چه خریدم؟ (۱۳۷۵/۱۹۹۶)

یک دریچه آزادی (۱۳۷۴/۱۹۹۵)

مجموعه اشعار (۲۰۰۳)

یکی مثلا این که(۲۰۰۵)

 

.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

‫13 نظرها

  1. در سوگ مادر ایران زمینم سیمین بهبهانی
    تا آن دم که نفس مادر ایران بر جا بود
    شبها با خاطری آسوده سر به بالین می گذاشتم
    مادرم سیمین تا چشم در این جهان داشتی
    چشم فرزندانت روشن به فردایی بهتر بود
    همه افتخارم به این است که ایرانم چنین مادری دارد
    در سوگ تو هم نفسم به تنگ آمده و هم خیالم خسته و ملول گشته
    یاد و خاطره زندگی بزرگوارانه ات ، شیر مردان ایران زمینم را به غبطه وا می دارد.
    مادرم همیشه صدای معصومانه و شجاعانه ات، مرا امیدوار به ادامه زیستن آبرومندانه وا می دارد.
    به من یاد دادی که همراه شجاعت و صبوری ، خانه ام و سرزمینم ایران را ترک نکنم
    و تا زنده ام مردم ایران زمینم را دوست بدارم .

  2. برجامعه ایران زمین درگذشت ایشان راتسلیت می گویم.وپیشاپیش فرارسیدن بهر رنگها«پاییز،سلطان فصل ها »را به شما وروح لطیف سیمین بهبهانی،شادباش،می گویم.بهرتان همیشه مملو از سرسبزی ونشاط وپاییزتان سراسر ،عشق ودوستی وعبرت باد.

  3. با عرض سلام و ادب محضر شما همکار گرامی
    ابتدا تشکر می کنم و یک خسته نباشید عرض می کنم بخاطر اینکه مقالات و بیوگرافی های ارائه شده از سوی شما نسبتأ جامع تر و دقیق تر از سایر سایت ها می باشد و بسیار خرسندم از به خرج دادن شرافت خویش برای ارائه ی منابع اطلاعات \”دست مریزاد\” و احسنت بر شما حقیر بسیار از سایت شما دیدن می کنم و بهره می جویم حتی تا به حال دو سه مورد از کارهای شما را با ویرایش نمایی در سایتم با ذکر منبع: مردان پارس و درج لینک شما بعنوان سند منتشر کرده ام امید وارم همواره موفق پیروز و سرفراز باقی بمانید تبریکم را نیز برای کسب موفقیت پذیرا باشید.
    و اما چند کلامی با آقا یا خانم سینا که نقطه هم ندارند دارم:
    شما که میفرمائید برو ببینم … اگر ظرفیت و تحمل خواندن اشعار پر مغز و استخواندار ادبیات کهن ایران زمین را ندارید بهتر میبود به جای مراجعه به اینجا با اینکه عزا دارید که البته حالا دیگر نیستید یک نوار ترانه و شاد روشن می کردید و برای داغ دلتان به جای دهن کجی به یک سایت ادبی و معروف بشکن میزدید و کمی برای تمدد اعصابتان قری هم به کمر زمختتان می دادید شرمنده قصد جسارت ندارم اگر مایلید پاسخم را بگوئید تشریف بیاورید: http://www.marizad.ir در خدمتم انشاءالله که از عزا خارج شده باشید و شادمانه؛ تمام.
    و اما ضمن آرزوی سلامتی شادکامی و برقراری مداوم برای مدیریت محترم سایت بهترین ها را برایتان از ایزد متعال خواهانم
    با کمال احترام
    الأحقر:
    محمد کریم نقده دوزان

  4. با سلام بسیار زیبا و دلنشین خصوصا ابیات پایانی با آرزوی موفقیت برای گردآوری کننده محترم وبلاگ

  5. ازآشنایی با سایتتان بسیار خرسند شدم!!به دنبال مطلبی از سیمین بانوی غزل معاصر بودم که اینجارا دیدم !درگذری کوتاه ازعناوین وموضوعاتتان نظرم خوب آمد .این یاداشت را به عنوان سپاس اززحماتتان ارسال میکنم .امید که همواره در اطلاع رسانی از بزرگان خصوصا از معاصرین وبالاخص آنانی که ما وفرهنگمان مدیون تلاشهایشان هستیم !وتا هستند قدر شناسی شود!!
    من میستایم اویی را که عاشقی را میستاید ومی شناسد!

    واز اویی کا درعاشقی !عاشقی کرد وچه ها که نکشید وچه ها که نرنجید تا من ومابه خواندنش برسیم ودانایی را به وسع خود تجربه کنیم
    آری می ستایم دوست من!
    این دیار کهن که سرزمین ماست بسی نامهری دیده ………..
    آری دوست من سپاس ترا……………….

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *