شعرامعاصرنویسندگان

زندگی نامه علی باباچاهی

علی باباچاهی متولد سال ۱۳۲۱ بوشهر ( کنگان ) است. باباچاهی خود  چنین می گوید :

 

پدر برآمده از صحرا  

همسایه تفنگ   و

مادر نمک پرورده دریا بود

 

باباچاهی دوره دبستان و دبیرستان را در بوشهر می‌گذراند . در دوره اول متوسطه ، دل در گروه شعر و ادبیات می نهد. این عاشقی زودرس، روز به روز برای او جدی تر می‌شود. در مسابقه ادبی که در همین سال بین دانش آموزان تمامی دبیرستان های بوشهر برگزار می‌شود، رتبه اول را به دست آورد همین صحنه در همان سال ، در شیراز و بین دبیرستان های سرتاسر شیراز تکرار می‌شود و باباچاهی همچنان در نقش نفر اول ظاهر می‌شود .

جایزه و صد آفرین ! وی که همچنان  در بوشهر اقامت دارد ، شعرهایش در مجلات تهران ، با نام مستعار « ع . فریاد » چاپ می‌شود اما وقتی یکی از شعرهای این شاعر جوان در مجله امید ایران به عنوان « بهترین شعر هفته » به چاپ می‌رسد ، باباچاهی از نو به جلد اسم اصلی خود برمی گردد و شعرهایش را به امضای خودش در مجلات پایتخت به چاپ می رساند . باباچاهی پس از اتمام دوره دبیرستان در بوشهر ، حدود سال ۴۰ ـ ۳۹ به دانشکده ادبیات شیراز راه می‌یابد . مسئولیت صفحه شعر مجله دانشجویی دانشکده ادبیات شیراز را برای مدتی کوتاه به عهده می‌گیرد . او در این سال ها به اتفاق چند تن از دانشجویان ، جلساتی ادبی در دانشکده ادبیات شیراز برگزار می کند . آن هم بیشتر به این نیت که استادان ضد شعر نیمایی را با جریانات ادبی روز آشنا سازد . در ۱۳۴۳ دوره را در شیراز و بقیه دوره را که افسر وظیفه است در کرمان سپری می کند . جالب اینکه مدیر مسئول مجلهٔ « آدینه » که دوره آموزشی خود را در کرمان می‌گذراند ، در گروهانی است که باباچاهی فرماندهی آن را به عهده دارد . باباچاهی حدود سال ۴۵ وارد آموزش و پرورش می‌شود و مدت ۱۸ سال در بوشهر به تدریس ادبیات مشغول است که بعد از انقلاب به تعبیر خودش به دریافت جایزه « بازنشاندگی اجباری » نائل می‌شود . ( سال ۱۳۶۲ ) باباچاهی در طول مدت تدریس خود در بوشهر علاوه بر چاپ شعر در مجلات پایتخت ، به نوعی از فعالیت مطبوعاتی ( ژورنالیستی ؟ ) غافل نیست .

مجله تکاپو به سردبیری علی باباچاهی در پاییز ۱۳۴۶ در بوشهر منتشر شد . پس از انتشار شماره سوم در نیمه اول ۱۳۴۷ ، ساواک علی باباچاهی را برای تعطیل نمودن مجله تحت فشار قرار داد و سرانجام به دنبال دخالت مستقیم ساواک ، به بهانه عدم مجوز انتشار ، تکاپو متوقف شد … مجله تکاپو … مورد استقبال محافل فرهنگی و روشنفکری قرار گرفت . مجلات روشنفکری تهران مانند « خوشه » ، « فردوسی » نیز مطالبی از آن نقل کرده اند . مجله « خوشه » … سخنرانی احمد شاملو را … به نقل از مجله تکاپو به چاپ رسانید. « خوشه » ، سردبیر و دست اندرکاران مجله تکاپو را با عنوان « کوشندگان شعر امروز ایران » معرفی کرد . در همین سال ها ـ ۱۳۴۸ ـ باباچاهی به قول خودش با « دختری از ایل بختیاری » که مشغول تدریس در مدارس بوشهر است ازدواج می کند . او اکنون صاحب یک پسر و یک دختر است که هر دوی آنها تحصیلات دانشگاهی خود را گذرانیده اند .

در همین سال ها ، خسرو گلسرخی نقدی بر دومین کتاب شعر باباچاهی می‌نویسد . این نقد در « تاریخ تحلیلی شعر نو » شمس لنگرودی چاپ شده است . منوچهر آتشی بعد از مطرح شدن باباچاهی ، در مجلات و محافل هنری، در سال حدود سی سال پیش ۱۳۵۶ درباره شعر او، در یکی از شماره‌های مجلهٔ تماشا می‌نویسد: « علی باباچاهی امروز به گمان من ( سوگند به شعر ) از سه تا چهار تن شاعر راستین ایران است … بیشترین تازگی های جهانی و باروری سرزمینی و بومی در شعرهایش متوج و زمزمه گر حرکت دارد . اطلاق کمال بر آنها ، هیچ تردیدی را به ذهن مهاجم نمی کند . »

۱۳۶۲ / باباچاهی ، تهران ، آوارگی شغلی و شیدایی ، ابن مشغله : ویرایش کتاب های مختلف ، تنظیم نمایشنامه‌های رادیویی بیشتر بر اساس داستان های کوتاه چخوف ، همکاری با نشر « پاپیروس » ، همکاری با نشر « پیشبرد » ، تحقیق در متون کهن فارسی ( گزینش عناصر نمایشی ) در یک مؤسسه دولتی ، همکاری با مرکز نشر دانشگاهی ( تعریف نگاری) لغات متون کهن فارسی که از سال ۶۸ تا ۱۳۸۴ ادامه داشت . مسئولیت صفحات شعر « آدینه » ( یک دهه ) و چندی پیش مسئولیت شعر و نقد شعر مجله « نافه» را پذیرفت .

در این سال ها باباچاهی ده‌ها جلسه سخنرانی در محافل خصوصی و دانشگاهی را به خود اختصاص داده است . باباچاهی که در سال های قبل از انقلاب ، در مجلات « خوشه» ، « روشنفکر » ، « رودکی » ، « کتاب هفته » و جنگ های معتبر ادبی حضوری مستمر داشته ، بعد از انقلاب ، بیشتر مجلات و نشریه‌های معتبر ادبی او را به نوشتن مقاله و انجام مصاحبه دعوت کرده اند . باباچاهی در کنار مصاحبه‌های متعدد و طرح مقولات جدید، به طرح « شعر پسانیمایی پرداخت » و بعداً به طور عمیق تری « شعر در وضعیت دیگر » را مطرح ساخت که بحث های زیادی را دامن زد . از باباچاهی تاکنون حدود سی کتاب شعر و نقد و تحقیق ، به چاپ رسیده است و همچنین یک مجموعه شعر و یک کتاب نقد شعر در دست انتشار دارد .

سبک شعری :

بابا چاهی از شاعران بی ادعایی است که شعرش بازتاب روحیه انسانی اوست . ذهن او همواره در پی ذخیره لغاتی بوده است که زلال اند و پر از بار عاطفی ، بابا چاهی ب تدریج زبان مشخص و مستقل خود را در شعر معاصر پیدا کرده است. و با کار و تلاش به شعر خویش وسعتی کمی و کیفی داده است .

مضمون اشعار او عمدتا عاشقانه و گاه اجتماعی و معترض است . زبان شعر او ساده و صمیمانه است که با پیرایه ها و آرایه هایی می آمیزد  مانند اغلب شاعران هم سرزمینش رنگ و بوی سرزمینهای جنوبی بر شعر او سایه افکنده و گویشهای محلی در زبان محاوره ای و ترکیب آنها با زبان فارسی نوعی زبان خاص به وجود میاورد .

زبان شعر و زبانی روای است که بیشتر به توصیف و تشبیه متکی است .در اشعار وی کمتر نشانی از زبان تصویری دیده میشود . وی با اشعار ساده و صمیمانه که محتوایی عاشقانه و اجتماعی و سعی در گسترش زبان شعری ، از شاعران مطرح معاصر به شمار میرود

 

آثار :

مجموعه شعر

  1. در بی‌تکیه‌گاهی (۱۳۴۶)
  2. جان و روشنایی‌های غمناک (۱۳۴۹)
  3. از نسل آفتاب (۱۳۵۲)
  4. آوای دریامردان (۱۳۶۸)
  5. گزینه اشعار (۱۳۶۹)
  6. منزل‌های دریا بی‌نشان است (۱۳۷۶)
  7. نم‌نم بارانم (۱۳۷۵)
  8. عقل عذابم می‌دهد (۱۳۷۹)
  9. قیافه‌ام که خیلی مشکوک است (۱۳۸۱)
  10. رفته‌بودم به صید نهنگ (۱۳۸۲)
  11. گزینه اشعار (۱۳۸۳)
  12. پیکاسو در آب های خلیج فارس (۱۳۸۸)

نقد ادبی

  1. شروه‌سرایی در جنوب ایران (۱۳۶۸)
  2. گزاره‌های منفرد سه جلدی (۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰)
  3. سه دهه شاعران حرفه‌ای (۱۳۸۱)
  4. این بانگ دلاویز (۱۳۸۴)
  5. تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران (۱۳۸۴)
  6. عاشقانه‌ترین‌ها
  7. شعر امروز ، زن امروز (۱۳۸۶)

شعر کودک

  1. چه کسی در فقر را باز کرد
  2. سوغات بهار

 

نافه رها می شود

                 به سحر و جادو

می تابد از پس مه

                 از پس اسپند

                                  او

می افتد سیب معطر از کف چرخ نیلوفری.

با پر طاووس زمین را می پوشاند

                                  عشق.

باد

ز کشمیر می وزد

                 یا ز سمرقند؟

عود و عبیری می وزد

                 یا شکر و قند؟

مجمری از گل

                 گلاب می افزود بر سر ایوان ما؟

                 طلعت زرینی از شکوفه های نارنج

می دمد آیا؟

تا من و فکر چشمی بادامی

                 از بن خوابی ویران بر می خیزیم

عشق

به کرانه می چرخاند آتشگر دانش را.

می تابد آذر و اسپند و

آذرخشی از دل و دستم بر می شود.

                 بربام سوسن عریان

رنگ و

                 درنگ ماه و

غزلهای سوزانش از چیست؟

با گل نارنج

                 کیست

 

.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *