محمد زهری در سال ۱۳۰۵ در روستای عباس آباد نزدیک شهسوار به دنیا آمد. او چهار ساله بود که از زادگاه خویش به تهران و سپس به ملایر و شیراز رفت و از سال ۱۳۲۱ در تهران اقامت گزید در سال ۱۳۳۲ در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشکده ادبیات تهران لیسانسه شد بعدا دوره دکترای ادبیات فارسی را نیز گذراند چند سال دبیر ادبیات بود سپس به سازمان برنامه منتقل شد و در سال ۱۳۴۱ به کتابخانه ملی رفت و در آنجا مشغول شد. او در دهه چهل خورشیدی در تالیف ۹ مجلد از «کتابشناسی ملی ایران» در دو مرحله مشارکت داشته است
سبک
زهری به سبب مطالعاتی که در دستور زبان فارسی و تاریخ ادبیات واضعار پیشینیان دارد ار تاثیر سخن شاعران کهن تهی نمانده است ولی با وجود این زهی شاعری نو پرداز است احساس و بیان وی تازه است مردم شهر و دیار خود را خوب میشناسد و با درد و رنج آنها آشناست .
تغزل از جنبه های قوی و مسلط شعر اوست . غربتی عمیق و درد آلود در اشعارش پنهان است . در تکاپوی یافتن امید در دل نومیدی ، و رسیدن به بهشت گمشده است
در گلایه چهار پاره را رها میکند و به سراغ شعر نیمایی میرود ولی با همان حدیث رنج و اندوه تنهایی . در مجموعه شب نامه به نوعی ذهن کاوی و مضمون یابی شاعرانه روی میاورد و این مضمون ها را که بیشتر اجتماعی هستند به صورت قطعه های کوتاه ارائه می دهد
به گلگشت جوانان
یاد ما را زنده دارید ، ای رفیقان
که ما در ظلمت شب
زیر بال وحشی خفاش خون آشام
نشاندیم این نگین صبح روشن را
به روی پایه انگشتر فردا
و خون ما
به سرخی گل لاله
به گرمی لب تبدار عاشق
به پاکی تن بیرنگ ژاله
ریخت بر دیوار هر کوچه
و رنگی زد به خاک شسته هر کوه
و نقشی شد به فرش سنگی میدان هر شهری
و این است ان پرند نرم شنگفی
که می بافید
و این است آن گل آتش فروز شمعدانی
که در با بزرگ شهر می خندد
زهری در روز شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۷۳ در بیمارستان آسیا در تهران بر اثر سکته قلبی درگذشت.
مجموعه اشعار
جزیره (۱۳۳۴)
گلایه (۱۳۴۵)
شبنامه (۱۳۴۷)
… و تتمه (۱۳۴۸)
برگزیده اشعار (۱۳۴۸)
مشت در جیب (۱۳۵۳)
پیر ما گفت (۱۳۵۶)
.