کی کاووس
رفتن پادشاه مازندران به جنگ کىکاوس
چو رستم ز مازندران گشت باز
شه اندر زمان رزم را کرد ساز
سراپرده از شهر بیرون کشید
سپه را همه سوى هامون کشید
سپاهى که خورشید شد ناپدید
چو گرد سیاه از میان بردمید
نه دریا پدید و نه هامون و کوه
زمین آمد از پاى اسپان ستوه
چو رستم ز مازندران گشت باز
شه اندر زمان رزم را کرد ساز
سراپرده از شهر بیرون کشید
سپه را همه سوى هامون کشید
سپاهى که خورشید شد ناپدید
چو گرد سیاه از میان بردمید
نه دریا پدید و نه هامون و کوه
زمین آمد از پاى اسپان ستوه
همى راند لشکر بران سان دمان
نجست ایچ هنگام رفتن زمان