سعدی

شیخ اجل سعدی

باب نهم در توبه و راه صواب

میان دو تن دشمنی بود و جنگ

میان دو تن دشمنی بود و جنگ سر از کبر…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در عالم تربیت

شبی دعوتی بود در کوی من

شبی دعوتی بود در کوی من ز هر جنس مردم…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در عالم تربیت

شنیدم که از پارسایان یکی

شنیدم که از پارسایان یکی به طیبت بخندید با کودکی…

بیشتر بخوانید »
باب هشتم در شکر بر عافیت

ملک زاده ای ز اسب ادهم فتاد

ملک زاده ای ز اسب ادهم فتاد به گردن درش…

بیشتر بخوانید »
باب نهم در توبه و راه صواب

شبی خفته بودم به عزم سفر

شبی خفته بودم به عزم سفر پی کاروانی گرفتم سحر…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در عالم تربیت

تکش با غلامان یکی راز گفت

تکش با غلامان یکی راز گفت که این را نباید…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در عالم تربیت

به طفلی درم رغبت روزه خاست

به طفلی درم رغبت روزه خاست ندانستمی چپ کدام است…

بیشتر بخوانید »
باب هشتم در شکر بر عافیت

شنیدم که پیری پسر را به خشم

شنیدم که پیری پسر را به خشم ملامت همی کرد…

بیشتر بخوانید »
باب نهم در توبه و راه صواب

ز عهد پدر یادم آید همی

ز عهد پدر یادم آید همی که باران رحمت بر…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در عالم تربیت

خرابت کند شاهد خانه کن

خرابت کند شاهد خانه کن برو خانه آباد گردان به…

بیشتر بخوانید »