باب هفتم در تاءثير تربيت

باب هفتم در تاءثير تربيت

حکایت جانان پدر هنر آموزید

حکیمی پسران را پند همی داد که جانان پدر هنر…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در تاءثير تربيت

حکایت هست از تو بزرگتر خداوند

پارسایی بر یکی از خداوند ان نعمت گذر کرد که…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در تاءثير تربيت

حکایت نشود خشک جز به آتش راست

یکی از فضلا تعلیم ملک زاده ای همی داد و…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در تاءثير تربيت

حکایت خر که کمتر نهند بروى بار

توانگرزاده ای را دیدم بر سر گور پدر نشسته و…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در تاءثير تربيت

حکایت جور استاد به ز مهر پدر

معلم کتابی دیدم در دیار مغرب ترشروی ، تلخ گفتار…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در تاءثير تربيت

جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی

یکی در صورت درویشان نه بر صفت ایشان در محفلی…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در تاءثير تربيت

حکایت چو دخلت نیست ، خرج آهسته تر کن

پارسازاده ای را نعمت بی کران از ترکه عمان بدست…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در تاءثير تربيت

حکایت گرچه سیم و زر سنگ آید همى

پادشاهى پسری را به ادیبی داد و گفت : این…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در تاءثير تربيت

حکایت یکى را گر توانى دل به دست آر

طفل بودم که بزرگی را پرسیدم از بلوغ . گفت…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در تاءثير تربيت

حکایت تعلق خاطر آدمیزاد به روزیست

یکی را شنیدم از پیران مربی که مریدی را همی…

بیشتر بخوانید »