غریب آمدم در سواد حبش دل از دهر فارغ سر…
بیشتر بخوانید »بوستان سعدی
شنیدم که در بزم ترکان مست مریدی دف و چنگ…
بیشتر بخوانید »سیه چرده ای را کسی زشت خواند جوابی بگفتش که…
بیشتر بخوانید »ز ره باز پس مانده ای می گریست که عاجز…
بیشتر بخوانید »الا ای که عمرت به هفتاد رفت مگر خفته بودی…
بیشتر بخوانید »قدم پیش نه کز مَلِک بگذری که گر با زمانی…
بیشتر بخوانید »جوانی هنرمند و فرزانه بود که در وعظ چالاک و…
بیشتر بخوانید »چه خوش گفت درویش کوتاه دست که شب توبه کرد…
بیشتر بخوانید »فقیهی بر افتاده مستی گذشت به مستوری خویش مغرور گشت…
بیشتر بخوانید »شبی در جوانی و طیب نعم جوانان نشستیم چندی بهم…
بیشتر بخوانید »