چو لشکر بیامد ز دشت نبرد تنان پر ز خون…
بیشتر بخوانید »کین سیاوش
چو خورشید برزد سر از کوهسار بگسترد یاقوت بر جویبار…
بیشتر بخوانید »تهمتن نشست از بر تخت اوى بخاک اندر آمد سر…
بیشتر بخوانید »چنان بد که روزى زواره برفت به نخچیر گوران خرامید…
بیشتر بخوانید »تهمتن چو بشنید شرم آمدش برفتن یکى راى گرم آمدش…
بیشتر بخوانید »چو آگاهى آمد بکاوس شاه که شد روزگار سیاوش تباه…
بیشتر بخوانید »پس آگاهى آمد سوى نیمروز بنزدیک سالار گیتى فروز که…
بیشتر بخوانید »