سخن بزرگان

ارد بزرگ : در سرزمینی که آذرخش و طوفان میدان داری می کنند کسی به فکر فردا نیست
بزرگمهر : چون به کسی اجازه دادی که در حضورتو سخن بگوید بر او درشتی و تندی مکن و بمان تا سخنش را به پایان برد
جیمز اوپن هلیم : نادان در دوردست ها به دنبال خوشبختی می گردد ، دانا آنرا در زیر پاهایش رشد میدهد
ارد بزرگ : فروتنی و گذشت خویی مردان و زنان پاکدل است
ارد بزرگ : ارمغان کُرنش در برابر نادان ، سختی دو چندان است
ارد بزرگ : ریشه کارمند نابکار ، در نهاد سرپرست و مدیر ناتوان است
بزرگمهر : رشک بردن زهر جان است ، و همنشینی و همزبانی با مردمان سخن چین و دو روی پر گزند
سعدی : اندیشه کردن که چه بگویم ، بهتر از پشیمانی خوردن که چرا گفتم
ارد بزرگ : بهبودی زخم شمشیر بسیار تندتر از زخم دل آزرده است
ارد بزرگ : زورگو ، خواب پریشان بسیار می بیند
ارد بزرگ : کسی که درد روشنگری و بازگویی تجربه را ندارد خود نیز زمانی برای بهره از آن را نخواهد یافت .
ارد بزرگ : پند و اندرز بسیار ، همچون دشنام آزار دهنده است
آبراهام لینکن : اگر در انجام کاری مصمم شوید راه انجام آن را خواهید یافت
مادر ترزا : عشق میوه تمام فصلهاست و دست همه کس به شاخسارش می رسد
ارد بزرگ : آنکه همه چیزش را به جهان می سپارد و خود سخن تازه ایی ندارد نباید مدعی داشتن خرد باشد و دانش

بهرام

بهرام

پادشاهى بهرام اورمزد

1 ژانویه , 1970

۰ 24

چو بهرام بنشست بر تخت زر دل و مغز جوشان…

بیشتر بخوانید »

بهرام

تخت سپردن بهرام اورمزد، پسر خود را بهرام بهرام و مردن

1 ژانویه , 1970

۰ 28

برو نیز بگذشت سال دراز سر تاجور اندر آمد بگاز…

بیشتر بخوانید »