یکى پیر بد نامش آزاد سرو که با احمد سهل…
بیشتر بخوانید »داستان رستم و شغاد
چنین گوید آن پیر دانش پژوه هنرمند و گوینده و…
بیشتر بخوانید »بد اختر چو از شهر کابل برفت بدان دشت نخچیر…
بیشتر بخوانید »چو با خستگى چشمها برگشاد بدید آن بد اندیش روى…
بیشتر بخوانید »ازان نامداران سوارى بجست گهى شد پیاده گهى بر نشست…
بیشتر بخوانید »فرامرز چون سوک رستم بداشت سپه را همه سوى هامون…
بیشتر بخوانید »چنین گفت رودابه روزى بزال که از داغ و سوک…
بیشتر بخوانید »