و ز ان پس پراگنده شد آگهى که بیکار شد…
همى بود شاپور با داد و راى بلند اختر و…
بدل گفت موبد که بد روزگار که فرمان چنین آمد…
کنون بشنو از دخت مهرک سخن ابا گرد شاپور شمشیر…
چو شاپور بنشست بر تخت داد کلاه دلافروز بر سر…