دسته‌ها
زو طهماسپ‏

پادشاهى زو زوطهماسپ‏

شبى زال بنشست هنگام خواب

سخن گفت بسیار ز افراسیاب‏

هم از رزم‏زن نامداران خویش

و زان پهلوانان و یاران خویش‏

همى گفت هر چند کز پهلوان

بود بخت بیدار و روشن روان‏

بباید یکى شاه خسرو نژاد

که دارد گذشته سخنها بیاد

بکردار کشتیست کار سپاه

همش باد و هم بادبان تخت شاه‏

اگر داردى طوس و گستهم فرّ

سپاهست و گردان بسیار مر