باب هشتم در آداب صحبت و همنشنى

باب هشتم در آداب صحبت و همنشنى

حکایت سخن عین صواب

ریشی درون جامه داشتم و شیخ از آن هر روز…

بیشتر بخوانید »
باب هشتم در آداب صحبت و همنشنى

حکایت چو سرو باش

حکیم فرزانه اى را پرسیدند: چندین درخت نامور که خدای…

بیشتر بخوانید »
باب هشتم در آداب صحبت و همنشنى

حکایت یکى از بزرگان

از یکى از بزرگان پرسیدند: با اینکه دست راست داراى…

بیشتر بخوانید »
باب هشتم در آداب صحبت و همنشنى

حکایت فریدون

پارسایى در مناجات مى گفت : خدایا! بر بدان رحمت…

بیشتر بخوانید »
باب هشتم در آداب صحبت و همنشنى

حکایت لقمان

لقمان آهنی به دست حضرت داوود علیه السلام دید که…

بیشتر بخوانید »
باب هشتم در آداب صحبت و همنشنى

حکایت جاهلی

جاهلی خواست که الاغی را سخن گفتن بیاموزد، گفتار را…

بیشتر بخوانید »
باب هشتم در آداب صحبت و همنشنى

حکایت نیک مردى کن نه چندان

شبانی را پدری خردمند بود . روزى بدو گفت :…

بیشتر بخوانید »
باب هشتم در آداب صحبت و همنشنى

حکایت نصیحت پادشاهان

نصیحت پادشاهان کردن کسی را مسلم بود که بیم سر…

بیشتر بخوانید »
باب هشتم در آداب صحبت و همنشنى

حکایت زیر دستان

هر که بر زیر دستان نبخشاید به جور زیردستان گرفتار…

بیشتر بخوانید »
باب هشتم در آداب صحبت و همنشنى

حکایت دوستی با پیلبانا

دو کس را حسرت از دل نرود و پای تغابن…

بیشتر بخوانید »