سه دیگر سیامک ز توران سپاه
بشد با گرازه بآوردگاه
برفتند و نیزه گرفته بدست
خروشان بکردار پیلان مست
پر از جنگ و پر خشم کینه وران
گرفتند زان پس عمود گران
چو شیران جنگى بر آشوفتند
همى بر سر یکدگر کوفتند
زبانشان شد از تشنگى لخت لخت
بتنگى فراز آمد آن کار سخت
پیاده شدند و بر آویختند
همى گرد کینه بر انگیختند
گرازه بزد دست برسان شیر
مر او را چو باد اندر آورد زیر
چنان سخت زد بر زمین کاستخوانش
شکست و برآمد ز تن نیز جانش