اسکندر

اسکندر

پادشاهى اسکندر چهارده سال بود

سکندر چو بر تخت بنشست گفت که با جان شاهان…

بیشتر بخوانید »
اسکندر

سپاه آراستن اسکندر به رزم فور

چو پاسخ بنزد سکندر رسید هم انگه ز لشکر سران…

بیشتر بخوانید »
اسکندر

سپاه به باختر راندن اسکندر

بپرسید هر چیز و دریا بدید و زان روى لشکر…

بیشتر بخوانید »
اسکندر

نامه اسکندر نزد دلاراى- مادر روشنک

بفرمود تا پیش او شد دبیر قلم خواست چینى و…

بیشتر بخوانید »
اسکندر

جنگ اسکندر با هندوان و کشته شدن فور بر دست او

چو اسکندر آمد بنزدیک فور بدید آن سپه این سپه…

بیشتر بخوانید »
اسکندر

جستن اسکندر آب زندگانى

و زان جایگه شاد لشکر براند بزرگان بیدار دل را…

بیشتر بخوانید »
اسکندر

پاسخ دلاراى به نامه اسکندر

دلاراى چون آن سخنها شنید یکى باد سرد از جگر…

بیشتر بخوانید »
اسکندر

رفتن اسکندر به دیدار خانه کعبه

چو لشکر شد از خواسته بى‏نیاز برو ناگذشته زمانى دراز…

بیشتر بخوانید »
اسکندر

گفتگوى اسکندر با مرغان

سکندر سوى روشنایى رسید یکى بر شده کوه رخشنده دید…

بیشتر بخوانید »
اسکندر

به زنى گرفتن اسکندر روشنک را

ز عمّوریه مادرش را بخواند چو آمد سخنهاى دارا براند…

بیشتر بخوانید »