ازین سان همى رفت روز و شبان پر از غم…
بیشتر بخوانید »کیخسرو
همه بازگشتند یک سر ز جنگ ز خویشان روان خسته…
بیشتر بخوانید »ز ترکان یکى بود بازور نام بافسون بهر جاى گسترده…
بیشتر بخوانید »چو چرخ بلند از شبه تاج کرد شمامه پراگند بر…
بیشتر بخوانید »باسپ عقاب اندر آورد پاى بر انگیخت آن بارگى را…
بیشتر بخوانید »یکى نامدارى بد ارژنگ نام بابر اندر آورده از جنگ…
بیشتر بخوانید »هیونى برافگند هنگام خواب فرستاد نزدیک افراسیاب کز ایران سپاه…
بیشتر بخوانید »هیونى بکردار باد دمان بشد نزد پیران هم اندر زمان…
بیشتر بخوانید »چو تاج خور روشن آمد پدید سپیده ز خمّ کمان…
بیشتر بخوانید »چو شد روى گیتى ز خورشید زرد بخم اندر آمد…
بیشتر بخوانید »