چنین گفت بهرام کاى مهتران جهان دیده و کار کرده…
بیشتر بخوانید »بهرام گور
چو یوز شکارى بکار آمدش بجنبید و راى شکار آمدش…
بیشتر بخوانید »چو بنهاد بر نامه بر مهر شاه بر آراست بر…
بیشتر بخوانید »گذشت آن شب و بامداد پگاه بیامد نشست از بر…
بیشتر بخوانید »بخفت آن شب و بامداد پگاه بیامد سوى دشت نخچیر…
بیشتر بخوانید »چو بشنید شد نامه را خواستار شگفتى بماند اندران نامدار…
بیشتر بخوانید »بفرمود تا تخت شاهنشهى بباغ بهار اندر آرد رهى بفرمان…
بیشتر بخوانید »چو بشنید شنگل ببهرام گفت که راى تو با مردمى…
بیشتر بخوانید »