شعراقرن نهم هجری - 776 الی 873 شمسی
زندگی نامه عبد الرّحمن جامی
![](https://persian-man.ir/uploads/uploads/2019/05/unnamed-file-43.jpg)
نورالدّین عبد الرّحمن بن احمد بن محمد معروف به ، ملقب به خاتم الشعرا شاعر، موسیقیدان، ادیب و صوفی نامدار ایرانی ۲۴ آبان ۷۹۳ – ۲۳ شعبان ۸۱۷ هجری – بزرگترین استاد سخن بعد از عهد حافظ و به نظر بسیاری از پژوهشگران خاتم شعرای بزگ پارسی گوی است
تخلص او در شعر جامی است وی این تخلص را از دوجهت برگزید ، نخست به خاطر اینکه زادگاهش جام بود و دیگر آنکه رشحات قلمش از جرعه شیخ احمد جام معروف به ژنده پیل سرچشمه می گرفت
پدر بزگ جامی ، شمس الدین محمد دشتی از محله دشت اصفهان بود و به موجب بیدادگری ترکان و آشوب زمان در سده ۸ قمری به خراسان کوچ کرد و در شهر جام با شهرت دشتی منصب قضاوت یافت و ماندگار شد.و با دختریک نفر از اقاب امام محمد شیبانی ازدواج کرد و ثمره آن کودکی بود به نام احمد و او نیز در همان شهر ازدواج کرد که حاصل ازدواج او پسری به نام عبدالرحمان بود که بعد ها با نام جامی شهرت آفاق گشت
روزگار کودکی و تحصیلات مقدماتی جامی در خرگرد جام،که در آن زمان یکی از تبعات هرات بود در کنار پدرش سپری شد. در حدود سیزده سالگی همراه پدرش به هرات رفت و در آنجا اقامت گزید و از آن زمان به جامی شهرت یافت وی در شعر ابتدا دشتی تخلص میکرد، سپس آن را به جامی تغییر داد که خود علت آن را تولدش در شهر جام و ارادتش به شیخ الاسلام احمد جام ذکر کردهاست.
جامی مقدّمات ادبیات فارسی و عربی را نزد پدرش آموخت و چون خانوادهاش شهر هرات را برای اقامت خود برگزیدند، او نیز فرصت یافت تا در مدرسه نظامیه هرات که از مراکز علمی معتبر آن زمان بود، مشغول به تحصیل شود و علوم متداول زمان خود را همچون صرف و نحو، منطق، حکمت مشایی، حکمت اشراق، طبیعیات، ریاضیات، فقه، اصول، حدیث، قرائت، و تفسیر به خوبی بیاموزد و از محضر استادانی چون خواجه علی سمرقندی و محمد جاجرمی استفادهکند.
در این دوره بود که جامی با تصوّف آشنا و مجذوب آن شد بهطوریکه در حلقه مریدان سعدالدین محمد کاشغری نقشبندی درآمد و به تدریج چنان به مقام معنوی خود افزود که بعد از مرگ مرشدش خلیفه طریقت نقشبندیه گردید. پس از گذشت چند سالی جامی راه سمرقند را در پیش گرفت که در سایه حمایت پادشاه علم دوست تیموری الغ بیگ به کانون تجمّع دانشمندان و دانشجویان تبدیل شده بود. در سمرقند نیز نورالدّین توانست استادانش را شیفته ذکاوت و دانش خود کند. او که سرودن شعر را در جوانی آغاز کرده و در آن شهرتی یافته بود، با تکیه زدن بر مقام ارشاد و به نظم کشیدن تعالیم عرفانی و صوفیانه به محبوبیتی عظیم در میان اهل دانش و معرفت دست یافت.
بعد از چند سفر که جامی در بلاد خراسان و یا به ماوراءالنهر کرده بود بازپسین سفر او که از لحاظ مطالعهدر زندگانی وسیر حالات او بسی شایسته ارزش است سفر حجاز میباشد . در این سفر که به سال ۸۵۱ – ۸۷۷ هجری – اتفاق افتاده ؛از مدان ، کردستان ، بغداد ، کربلا ، نجف ، مدینه ، مکه ، دمشق ، حلب و تبریز دیدن نمود و به خراسان باز گشت در دیوان جامی موارد بسیاری یافت میشود که تمامی اشاره به این سفر ، حوادث و زیارت ها و شهر های مختلف و دل آزردگی ها و ملالت ها و نیایش او در این گشت و گذر میباشد .
بی شک جامی را میتوان از بزرگترین شاعران قرن نهم دانست . بسیاری از تذکره نویسان او را خاتم شعرای پارسی زبان میدانند و برخی او را یکی از بنیانگزاران سبک هندی و روش پیچیده گویی میشمارند و این تا اندازهای درست می تواند باشد. لیکن جنبه قاطعیت ندارد زیرادر سروده های مولانا بسیاری موارد از سبک و روش قدیم و اصیل خراسانی و هم مضامین رایج سیک عراقی را میتوان یافت .البته این امر یعنی اغتشاش و درهم ریختگی سبک و فقدان روش و شیوه یی نمایان در شعر جامی تنها ویژه این سراینده نمیباشد یلکه یکی از ویژگی های تاریخ ادبی قرن نهم میباشد .
مزار عبدالرحمان جامی در شمال غربی شهر هراتجامی به افتادگی و گشادهرویی معروف بود و با اینکه زندگیای بسیار ساده داشت و هیچ گاه مدح زورمندان را نمیگفت، شاهان و امیران همواره به او ارادت میورزیدند و خود را مرید او میدانستند. جانشینان الغ بیگ خصوصا سلطان حسین بایقرا و امیر او علیشیر نوایی تا آخر عمر او را محترم میداشتند و اوزون حسن آق قویونلو، سلطان محمّد فاتح پادشاه عثمانی و ملک الاشراف پادشاه مصر از ارادتمندان او بودند.
جامی سرانجام در ۲۷ آبان ۸۷۱ – ۱۷ محرم ۸۹۸ هجری – در سن ۸۱ سالگی در شهر هرات درگذشت. آرامگاه او در حال حاضر در شمال غربی شهر هرات واقع و زیارتگاه عام و خاص است است.
اعتقادات مذهبی
بر اساس نسب و طریقت نقشبندیه و نوشتههای جامی واضح است که وی حنفی و اهل سنت بوده اما چون همه اهل سنت در حب اهل بیت محمد ص سخنانی دارند و جامی نیز در این رابطه اشعاری دارد برخی او را شیعی دانستهاند؛ عدهای نیز او را متمایل به عقاید اشاعره و فقهای شافعی دانستهاند. در کتاب شواهدالنبوه جامی از خلفای چهارگانه با ادب و احترام بسیار یاد برده و ایشان را بر اهل بیت مقدم داشته، و احادیثی که در فضائل آنان به پیغمبر منسوب است همه را نقل کرده و به فارسی برگرداندهاست. با این حال جامی در مدح ائمه شیعه از جمله علی (ع)، حسن (ع)و حسین(ع) و نیز سجاد اشعاری سرودهاست و ایشان را به صدق و عدل و شجاعت ستودهاست. اما آنچه جامی در ذم و سرزنش ابوطالب و پسرش عقیل سروده بود، مورد مخالفت بسیاری از علمای شیعه و از جمله قاضی میرحسین شافعی و قاضی عبید شوشتری واقع شد تا حدی که میرحسین یزدی او را با عبدالرحمن بن ملجم قیاس کرد.
آن امام به حق ولی خدا کاسدالله غالبش نامی
دو کس او را به جان بیازردند یکی از ابلهی یک از خامی
هر دو را نام عبدرحمانست آن یکی ملجم این یکی جامی
هر چند از نظر خود او، رفض اگر حبّ آل محمّد باشد، درست و کیش همهٔ مسلمانان است و اگر منظور از آن بغض اصحاب رسول باشد، مذموم است و سپس گفتهاست مذهب «رفض» چون خواه و ناخواه به چنین بغضی میکشد، ناپسندیدهاست. دامنه عداوت منتسبین به اهل تشیع با جامی به زمان حیات او محدود نمانده و در زمان خروج صفویه و سرکوبی اهل سنت و شیعه سازی بالاجبار مردم دامنه این تجاوز بعد از وفات جامی به هرات رسید که لشکر صفوی دستور یافتند در هر کتاب و اسنادی که نام جامی را بیابند آن را تراشیده و به عوض آن خامی بنویسند که مولانا هاتفی خواهر زاده جامی در این وصف الحال شعری هم دارد.
آثار :
آثار جامی
از جامی دهها کتاب و رساله از نظم و نثر به زبانهای فارسی و عربی به یادگار ماندهاست
آثار منظوم: جامی اشعار خود را در دو مجموعه بزرگ گردآوری کردهاست:
- دیوانهای سه گانه شامل قصاید و غزلیات و مقطعات و رباعیات
جامی دیوان خود را در اواخر عمر به تقلید از امیر خسرو دهلوی در سه قسمت زیر مدون نمود:
۱-۱ فاتحه الشباب (دوران جوانی)
۱-۲واسطه العقد (اواسط زندگی)
۱-۳ خاتمه الحیاه (اواخر حیات)
دیوان قصاید و غزلیات این دیوان را جامی در سال ۸۵۸ – ۸۸۴ هجری – تدوین و تنظیم کردهاست. قصاید جامی در توحید و نعت پیامبر اسلام و صحابه و اهل بیت و نیز مطالب عرفانی و اخلاقیاست. جامی همچنین قصایدی در مدح یا مرثیه سلاطین و حکمای زمانش سرودهاست. غزلیات جامی غالباً از هفت بیت تجاوز نمیکند و اکثرا عاشقانه یا عارفانهاست.
از جامی مقطعات و رباعیاتی نیز باقیاست که یا محتوی مسائل عرفانیاست و اشاره به حقایق صوفیانه دارد یا نکته لطیف عاشقانهای در آن نهفتهاست. دیوانی نیز به نام دیوان بینقاط از جامی بهجای مانده که در تمامی واژههای آن هیچ حرف نقطهداری استفاده نشدهاست.
- هفت اورنگ که خود مشتمل بر هفت کتاب در قالب مثنوی است.
۲-۱ سلسله الذهب به سبک حدیقهالحقیقه سنایی و در سال ۸۸۷ سروده شدهاست، در این مثنوی از شریعت، طریقت، عشق و نبوت از دیدگاه عرفانی سخن رفتهاست.
۲-۲ سلامان و ابسال که به نام سلطان یعقوب ترکمان آق قویونلوست و در سال ۸۸۵ تألیف شدهاست. حکایت سلامان و ابسان نخستین بار در شرح اشارات خواجه نصیرالدین توسی و اسرار حکمه ابن طفیل آمده بود که جامی آن را به نظم فارسی درآورد.
۲-۳ تحفه الاحرار نخستین مثنوی تعلیمی جامی است که به سبک و سیاق مخزنالاسرار نظامی سروده شدهاست. در این کتاب اشارتهایی به آفرینش، اسلام، نماز، زکات، حج، عزلت، تصوف، عشق و شاعری آمدهاست. در انتهای این مثنوی جامی به فرزند خود ضیاءالدین یوسف پندنامهای نگاشتهاست که در آن از جوانی خود یاد کردهاست.
۲-۴ سبحهالابرار و آن نیز مثنوی تعلیمیاست که در سال ۸۸۷ سروده شدهاست و در آن تعالیم اخلاقی و عرفانی در باب توبه، زهد، فقر، صبر، شکر، خوف، رجا، توکل، رضا و حب آمدهاست.
۲-۵ یوسف و زلیخا مثنوی عشقی به سبک خسرو و شیرین نظامی و ویس و رامین فخر گرگانی است که به نام و یاد پیامبر و بیان معراج و مدح سلطان حسین بایقرا آغاز میشود. در این کتاب جامی از سوره یوسف در قرآن و نیز از روایات تورات در سفر پیدایش بهره بردهاست. تاریخ تألیف این کتاب را سال ۸۸۸ هجری دانستهاند.
۲-۶ لیلی و مجنون مثنوی عشقیاست که به وزن لیلی و مجنون نظامی و امیرخسرو دهلوی ساخته شدهاست.
۲-۷ خردنامه اسکندری که مثنوی تعلیمی در حکمت و اخلاق است و در آن از حکیمان یونان از سقراط، افلاطون، ارسطو، بقراط، فیثاغورث و اسکندر سخن رفتهاست.
آثار منثور
آثار منثور که برخی از آنان عبارتاند از: بهارستان، رساله وحدت وجود، شرح مثنوی، نفحات الانس و منشآت.
بهارستان جامی: این کتاب را جامی برای فرزندش ضیاءالدین یوسف تألیف کردهاست، جامی در تألیف این کتاب از سعدی تقلید کردهاست. نثر این کتاب مسجع و متکلف و آمیخته به نظم است.ان کتاب در هشت روضه نگاشته شدهاست و در هر بخش حکایاتی از اولیاءالله و بزرگان صوفیه، شعرا، حکما و پادشاهان آمدهاست. این کتاب در سال ۸۹۲ هجری تألیف شدهاست.
شواهدالنبوه: جامی این کتاب را در سال۸۸۵ و به درخواست امیرعلیشیر نوایی نگاشت. در این کتاب سیره پیامبر اسلام از ولادت یا وفات بیان شدهاست و پس از آن زندگی سلف صالح از صحابه، تابعین و تبع تابعین آمدهاست. این کتاب به نثر ساده فارسی نوشته شدهاست و جامی در آن از اشعار فارسی و عربی و نیز احادیث و روایات نبوی استفاده کردهاست.
اشعهاللمعات: این کتاب جامی به دستور امیرعلیشیر نوایی و در سال ۸۸۶ نوشته شدهاست، این کتاب در حقیقت شرح جامی بر لمعات فخرالدین عراقی است؛ جامی در شرح لمعات از سخنان محییالدین بن عربی و صدرالدین محمد قونوی بهره بردهاست. شرح لمعات که در آن نکات و اصطلاحات عرفا ذکر گشتهاست در بیست و هشت باب تدوین شدهاست.
نقدالنصوص: کتاب نقدالنصوص که به نثر عربی و فارسی است و در شرح فصوصالحکم ابن عربی نوشته شدهاست.
لوایح: این کتاب جامی به نثر فارسی مسجع است و در هفتاد و دو باب نگاشته شده که هر باب با یک رباعی عربی یا فارسی پایان یافتهاست. جامی در سال ۸۷۰ این کتاب را به جهانشاه قره قویونلو ترکمان هدیه کرد.
لوامع: شرح جامی بر قصیده خمریه ابن فارض است که در سال ۸۷۵ نگاشته شد. این کتاب در چهارده باب نگاشته شده و موضوع آن عرفان است.
نفحات الانس :این کتاب مشتمل بر شرح احوال پانصد و هشتاد و دو تن از بزرگان تصوف و نیز شرح زندگی سی و چهارتن از زنان عارف است؛ جامی در تألیف این کتاب به طبقاتالصوفیه محمد بن حسین سلمی و نیز به تذکره الاولیای عطار نظر داشتهاست. یکی از شاگردان جامی به نام رضیالدین عبدالغفور لاری بر این کتاب شرحی نگاشته که به مرآه النفحات مشهور است.
رسالات: رسالات جامی در فن معما و قافیهسازی از نخستین رسالات او هستند. از دیگر رسالات او رساله در ارکان حج است که به زبان فارسی و عربی نگاشته شده و در آن فرائض و مناسک حج و عمره همراه با تأویل عرفانی و فقهی آن آمدهاست. رسالات دیگر جامی برخی رسالات تفسیری و برخی شرح احادیث هستند که به طور پراکنده به زبان فارسی و عربی نگاشته شدهاند. از مهمترین رسالات جامی، صحیفه محمد پارسا بخاریاست که در آن احوال یکی از بزرگان صوفیه در خرگرد جام به نام محمد پارسا آمدهاست.
نینامه: نینامه یا نائیه رسالهایست در معنی حقیقت نی که در شرح نخستین بیت مثنوی معنوی نوشته شدهاست. این مجموعه آمیخته به نظم و نثر فارسیاست و در آن به سخنان بزرگان صوفیه و برخی احادیث نبوی استشهاد شدهاست.
رسایل: رسایل جامی رقعههایی است که به سلاطین و بزرگان یا به ارکان دولت نوشتهاست؛ این نامهها در کمال ایجاز و به نثر مسجع فارسی نوشته شدهاست.
نفحات وصلک او قـدت، جـمرات شوقک فی الحشا ز غمت به سینه کمآتشیکهنـزد زبانهکماتشا
بتوداشتخو دلگشتهخون،ز تو بود جان مرا سکون فـهجـرتنـی فـجعلتـنی متـحیرا متـوحـشا
دل مـن بـه عشق تـو مینهد، قـدم وفا بـره طلـب فلئن سعی فبه سعی، ولئن مشی فبه مشی
ز کمند زلف تو هر شکن، گـرهی فتاده بـه کار من بگرهگشائی زلف خود تو ز کار من گرهیگشا
توچهمظهریکه ز جلوهی تو صدای سبحهی صوفیان گذرد ز ذروهی لامکان،کهخوشا جمال ازل خوشا
همهاهلمسجد و صومعه، پی ورد صبح و دعای شب من و ذکر طره و طلعت تو،من الغداهالیالعشا
چه جفا که«جامی» خسته دل ز جدایی تو نمیکشد قدم از طریق وفا بکش سوی عاشقان بلاکشا
به کعبه رفتم وز آنجا هوای کوی تو کردم جـمال کعبه تماشـا بیـاد روی تو کردم
شـعار کـعبه چـو دیدم سیاه دسـت تمـنا دراز جـانب شـعر سیـاه مـوی تـو کردم
چو حلقـهی در کعبه به صد نیـاز گرفتـم دعای حلقهی گیسوی مشکبوی تو کردم
نهاده خلق حرم سوی کعبه روی عبادت من از میان همه روی دل به سوی تو کردم
مرا به هیچ مقامـی نبـود غیر تـو کامـی طواف و سعیکه کردمبهجستجوی توکردم
به موقف عرفات ایستاده خلق دعا خوان من از دعا لب خود بسته گفتگوی تو کردم
فتاده اهل فتی در پی منـی و مقاصـد چو(جامی)از همه فارق من آرزوی تو کردم
گلزار عشق
از خارخار عـشق تـو در سینـه دارم خـارها هـر دم شگفته بر رخم زان خارها گلـزارها
از بس فغان و شیونم چنگیست خمگشته تنم اشک آمده تا دامنـم از هر مژه چون تـارها
رهجانب بستانفکن کز شوقتو گل در چمن صدچاککرده پیرهن شسته بهخونرخسارها
تا سوی بـاغ آری گذر سرو و صنـوبر را نگر عـمری پی نــظاره سر بر کـرده از دیـوارها
زاهد بمسجد برده پیحاجیبهپایانکرده طی جایی که باشد نقل و میبیکاری استاینکارها
هر دم فروشم جان تو را بوسه ستانم در بها دیوانـهام بـاشد مـرا بـا خـود بـسی بـازارها
تو بوده یار هر خسی من مرده از غیرت بسی یک بار میرد هر کسی بیچاره جـامی بـارها
پرتو خورشید وجود
اعـیان همـه شیـشههای گوناگون بود کـافـتاد بـر آن پـرتـو خـورشید وجود
هر شیشه که سرخ بود یا زرد و کبود خورشید در آن هم به همان رنگ نمود
نکتهی عشق
بودم آن روز در این میکده از دردکشـان که نه از تـاک نشان بود و نـه از تاکـنشان
از خراباتنشینان چه نـشان میطـلبـی بی نشان نـاشده زیـشان نتوان یافت نشان
در ره میکده آن به کهشوی ای دل خاک شاید آن مست بدین سو گذرد جرعهفشان
نکتهی عشـق بـه تقلیـد مـگو ای واعظ بیشاز اینباده بچش چاشنی جانبچـشان
(جامی) این خرقهی پرهیز بیانداز که یار همـدم بـی سـر و پایان شـود و رنـدوشان
.
افسوس که شاعران و ادیبان و عرفان بزرگ فارسی زبان نتوانستند با گذاشتن قدم وفا در طلب معرفت عشق به کمال استغنا برسند و با تابش پرتو خورشید وجود خویش پرده تن را بر اندازند و شش انسان غیبی و نامرئی را که پشت سر هم به صورت قوه و استعداد محض در وجود هر فرد انسانی نشسته و به نوبت در انتظار خروج و به ظهور رسیدن و به فعلیت درآمدن اند در قالب نظم و نثر ترسیم نمایند و یک نظم حِکمی و یک جهان بینی نو ارائه دهند. این شش انسان از جنس صِوَر ذهنی اند و غیر مادی، لذا مخالف و منافی اصل عدم هم مکانی نیستند و در وجود یک فرد واحد انسانی جای همدیگر را اشغال نمی کنند. نسبت بین ماده و روح در عالم فعلی و حرکت تدریجی این دو جنبه واقعیت نمی تواند شرائط و امکانات به ظهور رسیدن و به فعلیت در آمدن این قوای محض فراهم نماید، بلکه جهش کوانتایی و آنهم از طریق وقوع مه بانگ های متوالی و نوسازی جهان و انسان و تغییر نسبت بین روح و ماده به نفع روح. در این عالم جنبه مادی به نهایت گسترش و وسعت خود رسیده و جنبه روحی به منتهاالیه قِلت و کسر خود. در عوالم دیگر به تدریج این نسبت به تدریج به نفع جنبه روحی تغییر خواهد یافت تا سر انجام در عالم نهائی و غایی ( طبق باور من عالم هفتم ) جنبه روحی به نهایت گسترش و وسعت خود خواهد رسید و جنبه مادی به نهایت قِلت و کمی خود. آنگاه جاودانه بودن زندگی فراهم خواهد شد.
با سلام و شب بخیر بی هیچ تردیدی سودمند است و ارزشمند. از زحمات تمامی کسانی که در نمایش این مطالب خالصانه تلاش می کنند بسیار سپاسگزاریم. با آرزوی سربلندی شما بزرگواران
با عرض سلام و احترامات فایقه از شما امید دارم صحمتمند باشید تشکر از خدمات شما .
ممنون ازمطالب آموزنده تون واقعا عالی بود
با سلام و احترام .از شما دعوت میشود در همایش یک نکته از این معنی ، برگزاری ده نشست ادبی از ده شاعر برجسته ایرانی ، شرکت فرمایید .
زمان : روزهای سه شنبه از ساعت ۱۸-۱۶ / پاییز ۹۲
مکان پارک قیطریه تهران ./سخنران خانم رویا احمدی
تلفن :۲۲۲۱۲۳۹۲ و ۲۲۲۰۴۴۵۳
موضوعات همایش : مولانا –سعدی –حافظ – خیام –عطار –فردوسی – نظامی- بابا طاهر و …
به همراه : موسیقی سنتی ،پخش کلیپ و پاور پوینت
حضور شما را در فرهنگسرای ملل گرامی میداریم .
ضمنا فرهنگسرای ملل در خدمت شما میباشد