تمام جنگ های امپراطوری هخامنشیانروایت هرودتوسکورشکورش و فتح ماد

نتیجه پیروزی کورش بر ماد

باید دانست که پیروزی کورش در سال ۵۵۰ سرنوشت تاریخ جهان را دگرگون کرد و مایه پیشرفت و فرمانروایی ایرانیان گشت . اگر وی شکست می خورد و نابود می شد ایرانیان هرگز به چنان سرافرازی شکوهمندانه ای که هخامنشیانی چون کورش و داریوش بر ایشان به دست آوردند نمی رسیدند و لودیان ، بابلیان ، مصریان و ملته ای دیگر سرنوشتی جز ان میافتند که امروز تاریخ به ما باز میگوید و شاید از یهودیاهن چندان نام و نشانی به جای نمی ماند

گرفتاری ایشتوویگو مایه ان شد که همه باجگزاران ماد از رود هالیس تا مرزهای خراسان به فرمان کورش گردن بگذارند و اورا شاهنشاه خود بشناسند اگر هدف وی مانند بیشتر پادشاهان خاور زمینت یافتن زر و سیم بود کارهایش به همینجا پایان میافتلیکن فرمانده سپاه پارسیان که به تازگی پای در سن چهل سالگی می نهاد و نبونه ئید امیدوار بود با دست او پرخاشجویان ایرانی ،  ماد را از مرزهای خود دور دارد برای رهبری آزاده سواران ایرانی در راه سربلندی و درخشندگی و زیست سرافراز آفریده شده بود نه در خانه نشستن و خودکامه و کاهل در میان پرستاران زیستن این بود که ارام  نگرفت باز هم پیش رفت و هم میهنانش را پیش برد تا آنجا که زمانه توان پیشرفت را از او بربود

اینک کورش فرمانروای ایرانشهر شده بود ، می رفت تا مرزهای کشورش را فراختر کند ، گذشته از پارسیانو مادها که با وی خویشاوندی و دوستی داشتند گرگانیان ، پارتیان و ایلامیان نیز به فرمان وی گردن نهاده بودند و بر ساختمانهای باشکوه و زیبای پاسارگاد نیز روز به روز افزوده می شدو نخستین پایتخت شاهنشاهی سال به سال بزرگتر و دیدنی تر می گشت ولی این شهر از مرزهای نوین ایرانشهر دور بود و کورش هگمتانه را از ارج دیرینش نیانداخت و از آن پس آن شهر نامی پایتخت تابستانی خاندان هخامنشی شد و دارای کاخی بلند و با شکوه گشت و گنج انبوهی در آنجا بود  و نوشته ای مهم در ان شهر نگهداشته میشد

با به دست آوردن ماد سرزمین هایی که وابسته یا زیر فرمان مادها بودند به کورش می رسید بنابریان بین النهرین شمالی – که حران را هم در بر داشت – سوریه ، ارمنستان و کاپادوکیه هم میبایست از آن شهریار هخامنشی شود در دباره کاپادوکیه خوشبختانه گواه هرودتوس درست است وی می نویسد که چون کاپادوکیه ای ها از پیروزی کورش در جنگ با مادها آگهی یافتند به فرمان وی گردن نهادند از آن پس کاپادوکیه یکی از استان های ایران شهر گشت وبه پارسی باستان کت پتوکه خوانده شدلیکن همسایگان و بدخواهان کورش – نبونه یئد و کرزوس پادشاه لودیه – که از او سخت می هراسیدند چهار چشمی کورش را می پائیدند آن یک میخواست نگذارد پای کسی به سوریه و مرز بابل باز شود و این یک در آرزوی دست یافتن بر کاپادوکیه و گسترش مرزهای لودیه می سوخت از این رو فرجام کار روشن بود و کورش میدانستکه باید بدخواهان را درهم شکست یا بر جای خود نشانید

این اندیشه نه تنها از خواست زمانه سرچشمه می گرفت و مایه آن نه تنها بد خواهی و بدچشمی همسایگان بود بلکه از بلند پروازی خود کورش نیز اب می خورد

از کارهائی که کورش در دو سه سال پس لز پیروزیش بر ایشتوویگو انجام داد اگاه نیستیم گمان میرود که وی در آن هنگ

ام به سازمان دادن کشور خود و استقرار کردن فرمانروائی پارسیان و مادها در سرزمینهای گشوده شده سرگرم بوده است

کتزیاس گوید اندک زمانی از بر تخت نشستن کورش سپری نشده بود که بر سر مردمان باختر – بلخیان – و سکاها لشکر کشید. لیکن بر این گفته نیز اعتماد نشاید کرد زیرا کتزیاس در داستان پردازی استاد بود و گمان می رود که این لشکر کشی را نیز از روی جنگهاوی که کورش پس از گشودن لودیه در خاور ایرانشهر با سکاها کرد ساخته است

با این همه میتوان گفت که کورش آرام ننشست و از انجا که خود را جانشین قانونی شهریاران ماد می شمرد به گشودن سرزمینهایی که پیش از آن در چنگ مادها بود پرداخت

 

.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *