باب دوم در اخلاق پارسايان
حکایت عبدالقادر گیلانى
عبدالقادر گیلانى را رحمه الله علیه ، در حرم کعبه روی بر حصبا نهاده همی گفت :
خدایا! ببخشای ، وگر هر آینه مستوجب عقوبتم در روز قیامتم نابینا برانگیز تا در روی نیکان شرمسار نشوم .
روى بر خاک عجز مى گویم
هر سحرگه که باد مى آید
اى که هرگز فراموشت نکنم
هیچت از بنده یاد مى آید؟
.