شعراعارففیلسوفقرن هشتم هجری - 679 الی 776 شمسی
زندگی نامه شاه نعمت الله ولی مشهور به ولی صوفی
سید نورالدین نعمه الله بن عبد الله کوه بنانب کرمانی مشهور به ولی صوفی و شاعر و موسس طیقه ی نعمه اللهیه در قرن هشتم و نهم هجری است اجداد وی در اصل اهل حلب بودند ولی پدرش مهاجرت کرده و پس از مدتی در کوه بنان کرمان اقامت کرد و نعمه الله در انجا متولد شد
شاه نعمتالله فرزند میر عبدالله ولی از جمله شعرای تصوف ایران و قطب دراویش نعمت اللهی است . وی معروف به سید نورالدین شاه نعمت الله ولی ماهانی کرمانی است که بقول اسد الدین نصر الله در بیست و نهم اردیبهشت ماه ۷۰۹ – بیست دوم رجب ۷۳۰ هجری – در کوه بنان کرمان تولد یافته است
درباره مدت زندگانی شاه نعمت الله ولی ۱۰۴ سال ذکر شدهاست و خود شاعر (شاه نعمت الله ولی) تا ۹۷ ساگلی خود را بیان داشتهاست:
نود هفت سال عمر خوشی بنده را داد حی پاینده
ورود به تصوف :
او در ۵ سالگی با تصوف و عرفان آشنا شد. چون پدرش میر عبدالله، شاه نعمت الله را به مجالس صوفیه میبرد. شهر حلب در آن زمان مرکز مکتب وحدت وجودی ابن عربی بود. شاه نعمت الله از این فرصت استفاده کرده و در حلب در خدمت محیالدین ابن عربی قرار گرفت و از مکتب و عرفان او بهره برد. شاه نعمتالله برای پیشرفت در علوم و افزایش علوم دینی در خود به شیراز سفر کرد. شهر شیراز در آن زمان از مراکز اصلی دروس فقه و مذاهب سنّی بود. در این صورت شاه نعمتالله برای یافتن مرشد و مراد خود به این سو و آن سو و در خدمت شیوخ و مشایخ زیادی قدم برداشت.
شاه نعمتالله علوم مقدماتی را نزد شیخ رکنالدین شیرازی تحصیل کرده و علم بلاغت را خدمت شیخ شمس الدین مکی و حکمت را نزد سید جلال الدین خوارزمی و اصول و فقه را نزد قاضی عضدالدین ایجی آموخت و چون علوم ظاهری طبع اورا قانع نمیکرد سالها به ریاضت و تصفیه و تزکیه باطن مشغول گردید و در پی مراد به سیر و سفر پرداخت تا عاقبت به مکه مشرف شد و از دست شیخ عبدالله یافعی یکی از عرفای عصر خویش خرقه پوشید و به مراد خویش نایل آمد و دست ارادت بدو داد، چنانکه در اشعادر خود که از او یاد کردهاست:
شیخ ما در حرم مرح قطب وقت و یگانه عالم
ز دمش مرده میشدی زنده نفسش همچو عیسی مریم
نعمت الله مرید حصرت اوست شیخ عبداللهاست او فافهم
شاه نعمت الله، به سیر و سفر در ممالک مصر و حجاز و ترکستان و ایران پرداخت و به نشر عرفان وتصوف همت گمارد. او بیست و چهار ساله بود که در مکه با شیخ عفیف الدین یافعی دیدار کرد. شیخ یافعی از عرفای بزرگ و با عظمت آن دوران به شمار میآمد. شیخ یافعی به سلسلههای طریقت شاذلیه و قادریه متصل میشد.شاه نعمتالله هفت سال را با شیخ عارف سپری کرد و از او علوم و دانشهای معنوی زیادی آموخت. شاه نعمتالله بعد از آن به مصر رفت و در آنجا به سوی جهان فرهنگ ایرانی روی آورد و مابقی عمر خود را در آنجا به سر برد. وی در بازگشت به ایران پس از ازدواج با نوه دختری میر حسینی هروی، بسوی کوه بنان کرمان عزیمت کرد و در آنجا به ریاضت طویل المدتی پرداخت که مکان مورد نظر بنام تخت امیر معروف است. در طول این مدت، افراد بسیاری در نزد او به تحصیل علوم و معارف صوفیه پرداختند واز محضر ایشان کسب فیض نمودند. سلسله نعمت اللهی، منسوب به شاه نعمت الله ولی از عرفای بزرگ ایران و اسلام است.
اشتغال به امور روحانی و اخروی او را از توجه به مسائل دنیوی و آبادانی باز نداشت به طوری که در ماهان به بنای خانقاه و حمام و باغ همت گماشت .
شهرت سید ، ایران و هند را فرا گرفته بود و از مردم عادی تا بزرگان تصوف و شاهان و امرا از معتقدان و مریدان وی بودند . طریقه ی نعمه اللهی منسوب به اوست و هنوز هم در ایران این دسته از صوفیان فرقه مهمی محسوب میشوند
شاه نعمت الله در طریقهٔ تصوف موسس سلسلهٔ مشهور نعمتاللهی است و در راه طریقت و سیر و سلوک مقامی بلند داشتهاست. شاه نعمت الله ولی دارای دیوانی است که متشمل بر قصاید و غزلیات و ترجیعات و مثنویات و قطعات و دوبیتیها و رباعیات است.
از مطالعه دیوان شاه نعمت الله ولی میتوان گفت که حافظ به اشعار شاه نظر داشته و غزل مطلع فوق شاه نعمت الله را اینگون جواب میدهد:
آنانکه خاک را بهنظر کیمیا کنند آیا بود که گوشه چشمی بما کنند
تأکید بر حضور در اجتماع :
از جمله توصیهها و سفارشات شاه نعمتالله ولی به مریدان خود این بود که برای تصفیه دل و تزکیه نفس باید در خدمت خلق باشید و در خدمت به مردم کوتاهی نکنید و در اجتماع حاضر باشید. از همین نکته میتوان استنتاج کرد شاه ولی همانند پیامبر اکرم مردم را از رهبانیت و گوشهگیری و بیمیلی پرهیز میکند و به خدمت خلق و حضور در اجتماع دعوت میکند و البته بیان میدارد که دل به دنیا و مادیات آن نبندید و خود را برای سفر آخرت آماده کنید:
ذکر حق ای یار من بسیار کن گر توانی کار کن در کارکن
عبدالرزاق کرمانی در بیان اعتقاد شاه نعمتالله به کشاورزی مینویسد: «آن حضرت میل تمام به اقسام زراعت داشتند» و خود هر از گاهی به کار زراعت میپرداختند. بر خلاف بسیاری از سران مذهبی دنیاگریز در فرقههای دیگر، شاه ولی برحضور در اجتماع مشغول شدن به کار و دوری از تنبلی تأکید داشت. البته این صرفاً یک دستور اخلاقی نبود بلکه این خود بخشی بود از برنامههای او برای پرورش معنوی مریدان خود.
وفات وی به سال ۸۱۰ – ۸۳۴ هجری – اتفاق افتاده است . سید خلیل الله بنابر وصیت شاه نعمه الله جانشین پدر شد . سد علاوه بر تحصیل علوم و حکمت الهی و عرفان به ریاضت نیز میپرداخت
زاهدان را ذوق رندان هست نیست رندان را میلی به ایشان هست نیست
در دل ما مهر دلبر نیست هست جان ما جز عشق جانان هست نیست
یوسف گل پیراهن آمد به باغ این چنین گل در بوستان هست نیست
هر که دارد هرچه دارد آن اوست هر چه هست و بود بی ان هست نیست
ما عاشق مستیم کرامات چه باشد ما باده پرستیم مناجات چه باشد
ما همدم رندان سراپرده ی عشقیم در مجلس ماحالت طامات چه باشد
گفتیم چنان است چنین بود که گفتیم این نیست کرامات ، کرامات چه باشد
ما عاشق مستیم ز جام می وحدت خود کثرت معقول خیالات چه باشد
چون گوشه ی ما خلوت میخانه ی عشق است با منزل ما راه و مقامات چه باشد
.