دستی افشان تا ز سر انگشتانت صد قطره چکد، هر…
برآبی چنین افتاد. سیبی به زمین افتاد. گامی ماند. زنجره…
درها به طنینهای تو وا کردم. هر تکه نگاهم را…
سرچشمه رویشهایی دریایی، پایان تماشایی. تو تراویدی: باغ جهان تر…
نیها، همهمهشان میآید. مرغان، زمزمه شان میآید. در باز و…
اینجاست، آیید، پنجره بگشایید، ای من و دگر منها: صد…
درآ، که کران را برچیدم، خاک زمان رفتم، آب «نگر»…
میرویید، در جنگل خاموشی رویا بود. شبنمها بر جا بود.…
سایه شدم ، و صدا کردم: کو مرز پریدنها، دیدنها؟…
تنها به تماشای چهای؟ بالا، گل یک روزه نور. پایین،…