باب پنجم در باب تسلیم و رضا

عبادت به اخلاص نیت نکوست

عبادت به اخلاص نیت نکوست

وگرنه چه آید ز بی مغز پوست؟

چه زنار مغ بر میانت چه دلق

که در پوشی از بهر پندار خلق

مکن گفتمت مردی خویش فاش

چو مردی نمودی مخنث مباش

به اندازه ی بود باید نمود

خجالت نبرد آن که ننمود و بود

که چون عاریت برکنند از سرش

نماید کهن جامه ای در برش

اگر کوتهی پای چوبین مبند

که در چشم طفلان نمایی بلند

وگر نقره اندوده باشد نحاس

توان خرج کردن بر ناشناس

منه جان من آب زر بر پشیز

که صراف دانا نگیرد به چیز

زر اندودگان را به آتش برند

پدید آید آنگه که مس یا زرند

.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *