باب دوم در اخلاق پارسايان

حکایت دزدی به خانه ی پارسایی درآمد

دزدی به خانه ی پارسایی درآمد. چندان که جست چیزی نیافت . دلتنگ شد . پارسا خبر شد ، گلیمی که بر آن خفته بود در راه دزد انداخت تا محروم نشود.

شنیدم که مردان راه خداى

دل دشمنان را نکردند تنگ

تو را کى میسر شود این مقام

که با دوستانت خلافست و جنگ

مودت اهل صفا چه در روی و چه در قفا . نه چنان کز پست عیب گیرند و پیشت بیش میرند.

هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد

بى گمان عیب تو پیش دگران خواهد بر

.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *