شعراقرن ششم هجری - 485 الی 582 شمسی

زندگی نامه مجیر بیقانی

مجیر الدین از گویندگان بنام سده ششم هجریست . زادگاه وی قصبه بیلقان از توابع شروان بود .مجیر در قصیده سرایی دستی قوی داست و از سبک و شیوه سخن سرایان پیشین چون فرخی و منوچهری پیروی میکرد و در همه اشعارش سادگی و روانی سخن را بیان میکند

از احوال و آثار این شاعر توانا چنین بر می آید که مردی ستیزه جو و تنگخو بوده چنانکه با بسیاری از شعرای معاصر خود به جدال برخواسته است

در آغاز شاعری به مدح شروانشاهان پرداخت . سپس ستایشگر سلاجقه عذاق و اتابکان آذربایجان گردیدو از طرف اتابکان به حکمرانی اصفهان منصوب شد

مجیر نیز از جمله شاعرانی است که با ستایشگری امیران و شهریاران به نام و نانی رسیده اند . از جمله ممدوحان وی را میتوان شمس الدین ایلدگز ، نصره الدین جهان پهلوان و قزل ارسلان را نام برد

دیوان وی شامل قصاید بلند و غزل های نغز و لطیف است که جمعا به پنجهزار بیت میرسد و وفات مجیر به سال ۵۷۰ – ۵۸۷ هجری – در تبریز اتفاق افتاده و در مقبره الشعرای سرخاب پهلوی قبر استادش خاقانی به خاک سپردند

 

نیست روزی که به من از تو جفائی نرسد وز فراقت به دلم رنج و عنائی نرسد

دل به درد تو اگر خوش نکنم خوش نبود چون یقین شد که مرا از تو دوائی نرسد

می زیم با تو گر از بخت خطائی نبود می کنم جهد گر از چرخ قضائی نرسد

عمر در کار وصال تو کنم ترسم از انکه برسد عمرم و این کار به جائی نرسد

در زبانم به شب و روز دعای لب تست چه کنم دست من الا به دعائی نرسد

ربود چشم من از لعل تو گهر ریزی گرفت زلف تو از کار من پریشانی

همیشه رشک من از آفاتب وسایه بود که با نو اند چو در مجلسی و میدانی

به حسن یوسف عهدی و این عجب که مرا دلی به چاه ز نخذان تست زندانی

ز من شنو سخن حسن خود که کس نکند حدیث یوسف مصری چو پیر کنعانی

 

.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *