سیاوش
فرستادن افراسیاب پیران را در کشورها
ببودند یک هفته زین گونه شاد
ز شاهان گیتى گرفتند یاد
بهشتم یکى نامه آمد ز شاه
بنزدیک سالار توران سپاه
کز انجا برو تا بدریاى چین
ازان پس گذر کن بمکران زمین
همى رو چنین تا سر مرز هند
و زان جا گذر کن بدریاى سند
همه باژ کشور سراسر بخواه
بگستر بمرز خزر در سپاه
بر آمد خروش از در پهلوان
ز بانگ تبیره زمین شد نوان
ببودند یک هفته زین گونه شاد
ز شاهان گیتى گرفتند یاد
بهشتم یکى نامه آمد ز شاه
بنزدیک سالار توران سپاه
کز انجا برو تا بدریاى چین
ازان پس گذر کن بمکران زمین
همى رو چنین تا سر مرز هند
و زان جا گذر کن بدریاى سند
همه باژ کشور سراسر بخواه
بگستر بمرز خزر در سپاه
بر آمد خروش از در پهلوان
ز بانگ تبیره زمین شد نوان
ز هر سو سپاه انجمن شد بروى
یکى لشکرى گشت پرخاش جوى
بنزد سیاوش بسى خواسته
ز دینار و اسپان آراسته
بهنگام پدرود کردن بماند
بفرمان برفت و سپه را براند