شنیدم که وقتی گدا زاده ای نظر داشت با پادشا…
بیشتر بخوانید »باب سوم در عشق و مستی و شور
خوشا وقت شوریدگان غمش اگر زخم بینند و گر مرهمش…
بیشتر بخوانید »شکر لب جوانی نی آموختی که دلها در آتش چو…
بیشتر بخوانید »طبیبی پری چهره در مرو بود که در باغ دل…
بیشتر بخوانید »میان دوعم زاده وصلت فتاد دو خورشید سیمای مهتر نژاد…
بیشتر بخوانید »کسی گفت پروانه را کای حقیر برو دوستی در خور…
بیشتر بخوانید »یکی را چو من دل به دست کسی گرو بود…
بیشتر بخوانید »یکی در نشابور دانی چه گفت چو فرزندش از فرض…
بیشتر بخوانید »ثنا گفت بر سعد زنگی کسی که بر تُربتش باد…
بیشتر بخوانید »اگر مرد عشقی کم خویش گیر وگرنه ره عافیت پیش…
بیشتر بخوانید »