هفت خوان اسفندیار

خوان دوم کشتن اسفندیار شیران را

غم آمد همه بهره گرگسار

ز گرگان جنگى و اسفندیار

یکى خوان زرّین بیاراستند

خورشها بخوردند و مى خواستند

بفرمود تا بسته را پیش اوى

ببردند لرزان و پر آب روى‏

سه جام میش داد و پرسش گرفت

که اکنون چه گویى چه بینم شگفت‏

چنین گفت با نامور گرگسار

که اى نامور شیر دل شهریار

دگر منزلت شیر آید بجنگ

که با جنگ او بر نتابد نهنگ‏

عقاب دلاور بران راه شیر

نپرّد و گر چند باشد دلیر

بخندید روشن دل اسفندیار

بدو گفت کاى ترک ناسازگار

غم آمد همه بهره گرگسار

ز گرگان جنگى و اسفندیار

یکى خوان زرّین بیاراستند

خورشها بخوردند و مى خواستند

بفرمود تا بسته را پیش اوى

ببردند لرزان و پر آب روى‏

سه جام میش داد و پرسش گرفت

که اکنون چه گویى چه بینم شگفت‏

چنین گفت با نامور گرگسار

که اى نامور شیر دل شهریار

دگر منزلت شیر آید بجنگ

که با جنگ او بر نتابد نهنگ‏

عقاب دلاور بران راه شیر

نپرّد و گر چند باشد دلیر

بخندید روشن دل اسفندیار

بدو گفت کاى ترک ناسازگار

ببینى تو فردا که با نرّه شیر

چگونه شوم من بجنگش دلیر

چو تاریک شد شب بفرمود شاه

از آن جایگاه اندر آمد سپاه‏

شب تیره لشکر همى راندند

بروبر همى آفرین خواندند

چو خورشید زان چادر لاژورد

یکى مطرفى کرد دیباى زرد

سپهبد بجاى دلیران رسید

بهامون و پرخاش شیران رسید

پشوتن بفرمود تا رفت پیش

و را پندها داد ز اندازه بیش‏

بدو گفت کاین لشکر سرفراز

سپردم ترا من شدم رزمساز

بیامد چو با شیر نزدیک شد

جهان بر دل شیر تاریک شد

یکى بود نرّ و دگر ماده شیر

برفتند پرخاش جوى و دلیر

چو نر اندر آمد یکى تیغ زد

ببد ریگ زیرش بسان بسد

ز سر تا میانش بدو نیم گشت

دل شیر ماده پر از بیم گشت‏

چو جفتش بر آشفت و آمد فراز

یکى تیغ زد بر سرش رزمساز

بریگ اندر افگند غلتان سرش

ز خون لعل شد دست و جنگى برش‏

بآب اندر آمد سر و تن بشست

نگهدار جز پاک یزدان نجست‏

چنین گفت کاى داور داد و پاک

بدستم ددان را تو کردى هلاک‏

هم اندر زمان لشکر آنجا رسید

پشوتن سر و یال شیران بدید

بر اسفندیار آفرین خواندند

ورا نامدار زمین خواندند

و زان جا بیامد کى رهنماى

بنزدیک خرگاه و پرده سراى‏

نهادند خوان و خورشهاى نغز

بیاورد سالار پاکیزه مغز

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید

بستن