به خاک من گذری کن چو گل گریبان چاک که…
بی تو ای دل نکند لاله به بار آمده باشد…
ماهم که هاله ای به رخ از دود آهش است…
شبی را با من ای ماه سحرخیزان سحرکردی سحر چون…
در دیاری که در او نیست کسی یار کسی کاش…
از کوری چشم فلک امشب قمر اینجاست آری قمر امشب…
شبست و چشم من و شمع اشکبارانند مگر به ماتم…
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران رفتم از کوی…
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم تو شدی…
نیما غم دل گو که غریبانه بگرییم سر پیش هم…