دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را دردا که…
بیشتر بخوانید »دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را دردا که…
بیشتر بخوانید »صوفی از پرتو می راز نهانی دانست گوهر هر کس…
بیشتر بخوانید »بی مهر رخت روز مرا نور نماندست وز عمر مرا…
بیشتر بخوانید »دل من در هوای روی فرخ بود آشفته همچون موی…
بیشتر بخوانید »روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست منت خاک…
بیشتر بخوانید »به ملازمان سلطان که رساند این دعا را که به…
بیشتر بخوانید »گذار آرد مه من گاهگاه از اشتباه اینجا فدای اشتباهی…
بیشتر بخوانید »