شبی در جوانی و طیب نعم جوانان نشستیم چندی بهم…
بیشتر بخوانید »سعدی
شیخ اجل سعدی
پلیدی کند گربه بر جای پاک چو زشتش نماید بپوشد…
بیشتر بخوانید »دوکس گرد دیدند و آشوب و جنگ پراکنده نعلین و…
بیشتر بخوانید »مغی در به روی از جهان بسته بود بتی را…
بیشتر بخوانید »بتی دیدم از عاج در سومنات مرصع چو در جاهلیت…
بیشتر بخوانید »کهن سالی آمد به نزد طبیب ز نالیدنش تا به…
بیشتر بخوانید »به صنعا درم طفلی اندر گذشت چه گویم کز آنم…
بیشتر بخوانید »چنین گفت پیری پسندیده دوش خوش آید سخنهای پیران به…
بیشتر بخوانید »شنیدم که مستی ز تاب نبید به مقصوره ی مسجدی…
بیشتر بخوانید »شبی خوابم اندر بیابان فید فرو بست پای دویدن به…
بیشتر بخوانید »