سعدی

شیخ اجل سعدی

باب نهم در توبه و راه صواب

همی یادم آید ز عهد صغر

همی یادم آید ز عهد صغر که عیدی برون آمدم…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در عالم تربیت

یکی صورتی دید صاحب جمال

یکی صورتی دید صاحب جمال بگردیدش از شورش عشق حال…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در عالم تربیت

شنیدم که دزدی درآمد ز دشت

شنیدم که دزدی درآمد ز دشت به دروازه ی سیستان…

بیشتر بخوانید »
باب هشتم در شکر بر عافیت

یکی را عسس دست بر بسته بود

یکی را عسس دست بر بسته بود همه شب پریشان…

بیشتر بخوانید »
باب نهم در توبه و راه صواب

یکی غله مرداد مه توده کرد

یکی غله مرداد مه توده کرد ز تیمار دی خاطر…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در عالم تربیت

عضد را پسر سخت رنجور بود

عضد را پسر سخت رنجور بود شکیب از نهاد پدر…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در عالم تربیت

یکی گفت با صوفیی در صفا

یکی گفت با صوفیی در صفا ندانی فلانت چه گفت…

بیشتر بخوانید »
باب هشتم در شکر بر عافیت

برهنه تنی یک درم وام کرد

برهنه تنی یک درم وام کرد تن خویش را کسوتی…

بیشتر بخوانید »
باب نهم در توبه و راه صواب

زلیخا چو گشت از می عشق مست

زلیخا چو گشت از می عشق مست به دامان یوسف…

بیشتر بخوانید »
باب هفتم در عالم تربیت

غلامی به مصر اندرم بنده بود

غلامی به مصر اندرم بنده بود که چشم از حیا…

بیشتر بخوانید »