کنون رزم ارجاسپ را نو کنیم
بطبع روان باغ بىخو کنیم
بفرمود تا کهرم تیغ زن
بود پیش سالار آن انجمن
که ارجاسپ را بود مهتر پسر
بخورشید تابان بر آورده سر
بدو گفت بگزین ز لشکر سوار
ز ترکان شایسته مردى هزار
از ایدر برو تازیان تا ببلخ
که از بلخ شد روز ما تار و تلخ
نگر تا کرا یابى از دشمنان
از آتش پرستان و آهرمنان
سرانشان ببر خانهاشان بسوز
بریشان شب آور برخشنده روز
از ایوان گشتاسپ باید که دود
زبانه بر آرد بچرخ کبود