چو ایرانیان آگهى یافتند یکایک سوى چاره بشتافتند چو گشتند…
بیشتر بخوانید »بهرام گور
بروز سدیگر برون رفت شاه ابا لشکر و ساز نخچیر…
بیشتر بخوانید »چو خورشید بر چرخ بنمود دست شهنشاه بر تخت زرّین…
بیشتر بخوانید »چو باز آمد از راه بهرامشاه بآرام بنشست بر پیش…
بیشتر بخوانید »خود و شاه بهرام با راى زن نشستند و گفتند…
بیشتر بخوانید »چو از کار رومى بپردخت شاه دلش گشت پیچان ز…
بیشتر بخوانید »ازان پس بهر سو یکى نامه کرد بجایى که درویش…
بیشتر بخوانید »چنین گفت بهرام کاى مهتران جهان دیده و سالخورده سران…
بیشتر بخوانید »و زان جا بر انگیخت شبرنگ را بدیدش یکى بیشه…
بیشتر بخوانید »